اتفاقی غیر منتظره=)
در کمال ناباوری صدای تام بود!:خواهر جونم!کجا بودی
تام پرید بغل تینا،معلوم بود خیلی گریه کرده و ترسیده چون صورتش مثل لبو قرمز شده بود!تینا هم خوشحال بود و هم متعجب اون سریع پرسید:تام خیلی خوشحالم که اینجایی ولی چجوری مگه اون مرده تو رو ندزدید؟تام گفت:نه!من یکم بازی کردم ولی خواستم بیام پیش شما واسه همین از دست مرده فرار کردم اما دیدم که گم شدم فقط هم آدرس اینجا رو بلد بودم چون اون روز که هالووین بود با اون دوستت از خونشون رفتیم پارک نزدیک شهربازی !من گفتم:راست میگه اون روز هالووین تام هم بود. ولی پرسیدم:پس چرا نرفتی خونتون؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
وقتی کردی به پستای منم یه سر بزن زیبا
در ضمن پستت بسی زیبا و مفید بود:))*
پارت بعدددد
خیلی مشتاقم ببینم نیکلاس چی شدهه
میدونی اگه بیای تو پروفایلم
و به تست پین شده ام سر بزنی
دلمو خیلی شاد میکنی؟
ادمین جونم پین؟🙃