ادامه داستان اولین کنسرت ۲
فهمیدم داخل یه ماشین هستم و صداهایی که میشنیدم به نظرم خیلیی آشنا بودن ، اروم اروم چشمامو باز کردم و ..
فکر کنم خودتون فهمیدید کیا رو دیدم دیگه ،،
جین پشت فرمون _ نامجون کنارش
تهیونگ کنار من ( سمت چپ من ) نشسته بود و کوک هم کنارش یونگی هم ( سمت راست من ) نشسته بود و جی هوپم کنارش ،، جینم پشت سر ما ،، ( ماشین ون بوده فک کنم )
از اینکه تونسته بودم چشمامو باز کنم خیلی خوشحال بودن و هیچکدوم نارلحت یا عصبانی نبودن و این جای شکر داشت
فهمیدم بحث سر اینه که من ببرن خونه یا بیمارستان _
یونگی میگفت : ببریمش بیمارستان شاید چیزیش شده باشه .
تهیونگ میگفت : نه نیاز نیست یکم که گرم بشه حالش بهتره میشه .
اشاره ای به تهیونگ کردم به نشانه اینکه بریم خونه و سکوت سنگینی بینمون حکم فرما شد ؛ و منم چشمامو گذاشتم رو هم
،، بلند شو دیگه تنبل __ بلند شو دیگه
چشمامو باز کردم و دیدم ساعت ۱۲ ظهره 😳
از دیشب هیچی یادم نبود ؛ تعجب کردم که چرا انقدر خوابیدم یه دفعه گفتم : وای مدرسه !
کوک گفت : حواست کجاست امروز پنج شنبه ست 😶
من سه شنبه از خونه رفتم بیرون و اونا اومدن دنبالم ولی امروز پنجشنبه بود 😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
پارتتتتت بعدیییییییی
عولی
معلومه که
آررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
پارت بعدی هم بزار وگرنه من میدونم باتو😹😹😹
عالییییی بود👌👌👌
سلام چشم گلم😂😂😘
عالی بود لطفا به تست منم سر بزن و نظر بده
چشم حتما