سلام من اومدم با پارت سوم بریم سراغ داستان
آنچه گذشت: وقتی بیدار شدم دیدم قدم خیلی بلند شده لاکپشتا هم همینطور/یکی از اونا بهم گفت/باورم نمیشه اون حرف زد/سریع گفتم من باباتون نیستم/صبر کن ببینم من حرف زدم/جشن ۱۵سالگی مبارک/یعنی میتونیم بریم بیرون/اگه سنسی بیدار شه بدبختیم/ یه دختره رو دیدم خیلی مشکوک بود/اومد جلو و شمشیرشو گرفت سمت من/اسم من کارینا سیمونس هستم/نمیدونم یه ح.س.ی به به کارینا/مایکی دارم اما/داشتیم پیتزا می خوردیم که یهو
بریم سراغ داستان
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
وای خداااا تو باعپ شدی بزرگ ترین خنده ی عمرم رو بزنم 😍😍😍 ای خداااا عالیهههههههههههههههه
ممنون🥰🥰🥰🥰🥰
واااااای چه عالییییییییی شده پارت 4هم حتما بزار من که منتظرشم😍😍😍😍😍😍😍😍💙💙💙💙💙💙💙💙
ممنون❤
گذاشتم ۶ روزه که تو برسیه پارت ۵ هم گذاشتم الانم میخوام برم پارت ۶ رو بنویسم
بسیار عالیییییی 😍😍😍💙💙💙💙💙
واااااااااااااااییی خدا چه داستان باحالی لطفا پارت بعدی را هم بزار پارت 1 و 2 هم خوندم لایک و کامنت دادم😍😍😍😍💛💛💛💛💛💛
به داداش هام هم میگم بیایین ببینن 😂
من مایکی هستم
داداشم یکیش لئو و اون یکی راف
😍😍😍😍💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
خیلی ممنون
راستش بیشتر جاها که داستان میگم میگن خوب نمیگی😔
خیلی ممنونم🥰🥰🥰🥰🤩🤩😘
بر عکس به نظر من خیلی هم خوبه💛💛💛
اره حق با داداشمه باید ادامه بدی😍😍😍😍💙💙💙💙💙
ممنون❤❤❤