
ببخشید . نتونستم بزارم اتفاق بدی برام پیش اومد . میخوام از تستچی برم . شاید رفتم . میخوام داستانم رو بنویسم و از کار نصفه و نیمه خوشم نمیاد . این داستان داره تموم میشه ببخشید .
همه چیز به چند سال قبل بر میگرده وقتی من غیب شدم ، بخاطر خواهرم (خواهر ناتنیم ) خواهری که تازه پیداش کردم ،خواهری که قاتل بود، هنوز معلوم نبود چی شده الکس اینا ورشکسته شدن ،مادرم رو پیدا کردم من یه نویسنده شده بودم ... بهترین دوستم رو چون سرطان داشت از دست دادم ،جنی با آروین ازدواج کرد ... من رابطه ام رو با الکس بهم زدم ، اما هنوز عاشقشم ، من فردا باید ازدواج کنم چرا من ! همیشع سوالم همین بوده ؟
دخترم لباست آماده است خودم با دستای خودم برات آماده کردم ! مامان لازم نبود، این ازدواج که سر علاقه نیست . دخترم حاضر شد و لبخند بزن مردم شک میکنن فقط بخاطر خواهرت ! ازت خواهش میکنم ... باشه مامان ..

خواهر جون بخاطر من این کار رو میکنی من رو ببخش !عیبی نداره تو به این چیزا فکر نکن ! برو الان باید خوشحال باشی من که به زور ازدواج نمیکنم برو منم الان میام !! باش قشنگم ... عکس بالایی عکس کاترینه
به به ! عشقم چه خوشکل شدی ، ازت خواهش میکنم لبخند بزن !کاترین عشقم جلوی مامانم زشته ، هواست باشه خواهرت چیکار کرده من نجاتش دادم ... باشه تا میتونم لبخند میزنم تو برو پایین منتظرم باش من میام پایین ...
عروس گلم چه خوشکل شدی ! ممنونم ... خوب عروسیتون مبارک باشه ! خوشبخت بشی پسرم همچنین تو عروس گلم ... ممنونم ، ممنون مامان دخترم و دامادم امیدوارم خوشبخت بشین ! ممنون مامان ، ممنون از لطفتون ...
مثل اینکه الکس هم دعوتم رو قبول کرده ، چرا اون رو دعوت کردی ادوارد؟ تو بهم قول دادی که دعوتش نکنی ، بهتره سکوت کنی عشقم نگران نباش ! خوشحال میشم از این کارا نکنی ... الکس خوبی ؟ نه جسیکا خوب نیستم کسی رو که دوستش داشتم ، الان داره ازدواج میکنه به نظرت باید حالم چطور باشه ؟
الکس حالت رو درک میکنم ، مطمئنم که همه چی درست میشه ... امیدوارم جسیکا !!! سلام الکس با همسرم آشنا شدی ؟ اسمش کاترینه ، آره آشنا شدم امیدوارم خوشبخت بشید تو هم با جسیکا آشنا شو میخوایم چند ماه دیگه نامزد کنیم ، الکس چی میگی ؟صبر کن جسیکا الان توضیح میدم ... خوشحال شدم تو چی عشقم ، منم خوشحالم شدم خوشبخت بشین ... ممنون
خوب ما به مهمونای دیگه برسیم ! باشه ... الکس چی میگی ؟ برای اینکه حسودی کنه گفتی ؟ چرا من رو قاطی کردی ؟ باشه جسیکا بخاطر حسودیش گفتم مطمئنم بخاطر اینکه اون پول بدست بیاره و مامانش رو از زندان نجات بده ازدواج کنه ! کافیه بهتره بریم بیشتر از این نمیتونم تحمل کنم ...
کاترین دیدی میگم الکس هم عاشقت نیست ! کافیه ادوارد ... اونم به زودی ازدواج میکنه با جسیکا ... امیدوارم خوشبخت شن من میرم به خواهرم سر بزنم ...

جشن بزرگی بود کاترین و ادوارد امیدوارم خیلی خیلی خوشبخت بشین ، خوب من دیگه میرم مهمونا هم رفتن شبتون زیبا و با آرامش . عروس خوشکلم امیدوارم از اینجا بودن خوشحال باشی عزیزم اتاقتون رو خودت حاضر کن ... باشه ممنون خوب بخوابید خانم هولیا ، همچنین به شما ! عکس عمارت این عکسه ... البته توصیفه عمارته سخته ببخشید
ادوارد من و تو کنار هم قرار نیست بخوابیم وگرنه هیچی برام مهم نیست و ازت طلاق میگیرم من به این چند شرط ها بود که باهات ازدواج کردم .. آره میدونم یه اتاقی هست که داخلش یه اتاق دیگه داره اتاق کارم اونجاست ... داخل اتاق کارم تخت هست اونجا میخوابم ، تو هم اینجا بخواب .. باشه بگو آماده اش کنن
با سلام به دوستان عزیز میدونم گیج شدین و اینکه هیچی رو لو نمیدم بابت اتفاق ببخشید همونطور که گفتم اتفاق بدی بود ۲ تا پارت دبگه رو الان مینویسم تا جبران بشه . عکس این پارت جولیا هست(هنوز باهاش آشنا نشدین میشه نامزد قلابی الکس بخاطر حسودیه کاترین میاد داخل زندگیش ) و اینکا ببخشید .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عالیه ولی از تستپچی نرو
خیلی عالی بود ، خیلی ناراحت شدم وقتی خوندم قراره بری ، امیدوارم از این به بعد هر چی اتفاق خوبه برات بیفته و یه تشکر هم بهت بدهکارم چون واقعا سر داستانام اوایل که کمتر کسی میخوند ، زحمت میکشیدی و میخوندی و نظر میدادی 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌸
سلامعالیبود
چرا کاترین با یکی دیگه ازدواج کرد ؟ اخر سر به الکس می رسه یا نه؟
وایییی اومد الان ۲۰ ثانیه است که منتشر شده😳😊😊🥰🥰🥰😘😘