
سلام بچه ها اینم از قسمت دوم اگه زیادی تو ارورا هستم بخاطر انتهای داستان مگرنه بیشتر از زبان مرینت و ادرین خواهد بود
آنچه گذشت :از زبان مرینت حاضر شدم و رفتم مدرسه تو راه به ی دختر به اسم ارورا برخوردم تو معرفیش گفت از نیویورک اومدن پاریس و یه برادر به اسم اریک داره که دانشگاهی هست و از منم خواست تا بچه هارو بهش معرفی کنم کلویی ناراحت بود و من و الیا و ارورا داشتیم ارومش میکردیم که گفت اخه چجوری وقتی کسی محبت ندیده محبت کنه منم گفتم خب اگه بخوای میتونیم دوست باشیم که کلویی خوشحال شد و قرار شد ارورا و کلویی و سابرینا ساعت ۴ بیان خونه مرینت تا اسرار های اکیپ دخترانشون رو بهشون بگن

از زبان ارورا من تو مدرسه شمارمو به بچه ها دادم و بقیه هم به من دادن منو و کلویی و سابرینا قرار گذاشتیم ساعت ۳ونیم دم مدرسه همو ببینیم و از اونجا بریم خونه مرینت چون مدرسه وسط راه خونه مرینت بود . ساعت ۳ از زبان ارورا :بزار ببینم چی دارم بپوشم اها فهمیدم (یه بولیز استین کوتاه صورتی کمرنگ که روش نوشته girls رو پوشیدم و یه شلوارک جین و یه گردنبند که دوتا کلید به شکل قلب داره مثل عکس اسلاید )

از زبان کلویی : به سابرینا زنگ زدم گفتم بیاد هتل باهم لباس انتخاب کنیم بعد یه ربع سابرینا رسید (من یک تاپ زرشکی پوشیدم با یه کت شفاف ابریشمی اکلیلی و یه شلوار جین مشکی )(سابرینا هم یه نیم تنه سفید با یه شلوار جین ابی کمرنگ )(از زبان راوی عکس لباس هردو عکس اسلاید هست )
کلویی و سابرینا ارورا هم زمان گفتن : مرینت خانم عاشق کی شده منم با خجالت و خیلی سریع گفتم:آدرین اگراست کهارورا گفت خب بهش بگو که الیا گفت دختر اخه میدونی مرینت هر وقت میره پیش ادرین به تتتتت پپپپ تتتن ثث میوفته و کلا قسمت حرف زدن رو میده اجاره بالا خونه
ارورا گفت اصلا این آدرین اگراست کی هست یه الیا گفت بیا زندگی نامشو بخون بعد ۵ دقیقه ارورا گفت wow پس معروفه اونم حسابی الیا گفت معلومه دختر ارورا گفت تاحالا سعی کردی با نامه بهش بگین ؟؟ من گفتم اره ولی یادم رفته نامه هامو امضا کنم هر دفعه ارورا دوباره گفت : تاحالا سعی کردین با ویسی پیامی چیزی بگین الیا گفت اره ولی جواب نداده دوباره ارورا گفت تاحالا سعی کردی رودرو با یه نقشه ای بگین الیا هم گفت اره ولی نمیشه انگار طلسم شده این زبون مرینت بعد یدونه زد تو کلم

ارورا گقت حالا که من میدونم بالاخره میتونید بهم برسید من گفتم ممنون ارورا روت حساب باز میکنم اونم ۱۰۰ هزار تومان بعد همه خندیدیم و جولیکا گفت چطوره جرعت و جقیقت بازی کنیم من گفتم اگه تو جرعت بهم نگین برم به ادرین بگم دوسش دارم بازی میکنم همه گفتم باشه و شروع کردیم به شکل یه دایره نشستیم من روبروی ارورا افتادم الیا چرخوند به ارورا افتاد من پرسیدم جرعت یا حقیقت گفت حقیقت گفتم تاحالا عاشق شدی ؟؟ یهو ارورا قرمز شدو گفت خب ....چیزه....یعنی نه من گفتن خودتو به اون راه نزن گفت خب اره دیوید راید اون ۱۹ سالشه و یه مدل معروف مثل آدرین من گفتم انگار دوتامون معروف دوستیم ها بعد زدیم زیر خنده (عکس اسلاید دیوید راید )
الیا گفت بزار سرچش کنم اوه اوه چه خوشتیپ راستی ارورا بهش گفتی که دوسش داری چون نوشته تو نیویورک زندکی میکنه ارورا گفت :خب نه منم مثل مرینتم ولی فقط جلوش دستوپاچلوفتی میشم نه تتت پ ت الیا گفت فک کنم باید برای تو هم استین بالا بزنیم و خندیدیم
الیا گفت بزار سرچش کنم اوه اوه چه خوشتیپ راستی ارورا بهش گفتی که دوسش داری چون نوشته تو نیویورک زندکی میکنه ارورا گفت :خب نه منم مثل مرینتم ولی فقط جلوش دستوپاچلوفتی میشم نه تتت پ ت الیا گفت فک کنم باید برای تو هم استین بالا بزنیم و خندیدیم الیا گفت : وایسین بینم نوشته دیوید راید پینجشنبه میاد پاریس تا مدل اینجا بشه چون مدل های نیویورک خیلی زیادن و بعد کلیپی رو نشونمون داد که یکی داشت باهاش مصاحبه میکرد و حرف های الیا رو گفت
و الیا دوباره گفت قرار تد مدرسه ما ثبت نام کنه من گفتم براتو عالیه ارورا ارورا هم با ترس گفت آ آ آ ره (با لکنت گفت ) بعد من گفتم ارورا خونتون کجاست ارورا گفت فعلا تو هتل بابای کلویی هستیم تا یه خونه خوب پیدا کنیم من گفتم این خیلی خوبه ه م کلویی از تنهایی در میاد هم تو تازه فردا صبح همه اگه پدر و ماددت مشکلی ندارن قبل مدرسه بیایم هتل تا شیکان پیکانت کنیم و دل اقا دیوید رو ببری ارورا قرمز شد و گفت پدرو مادرم فردا ساعت ۶ میرن دنبال خونه و مدرسه هم که ساعت ۹ شروع میشه خب ..............میتونید بیاید کلویی گفت چون تو ارورا دوست منی تو و خانوادت میتونید از همه ی امکانات هتل مجانی استفاده کنید ارورا کلویی بغل کردو گفت ممنون اینطوری پولمون برای خونه پس انداز میشه بازم ممنون کلویی
کلویی گفت خواهش میکنم خب دوستان قسمت دوم هم تموم شد لطفا منو دنبال کنید تستامو لایک کنین و کامنت بذارین اگه کمه ببخشید من تازه شروع کردم هنوز کمو زیادش دستم نیومده امروز ۱۸ فرودین ۱۴۰۰ هست و خدانگهدار
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه عزیزم من تا اومدم پارت ۳ رو بخونم حذف شد اگر میشه برسی کن
👍👍👍👍
سلام
تست سومت چرا پاک شد من نخوندم که😥
اول و دوم رو خوندم رفتم برم سوم پاک شد😐
داستانت عالیه ادامه بده😊