معذرت میخوام خیلی دیر شد این پارت رو زیاد مینویسم ده درصد شارژ دارم ولی مینویسم
بهش اشاره زدم که بیاد بیرون و خودم از اشپز خونه بیرون امدم پشت سرم میومد بردمش تو اتاق میهمان در رو با کلید باز کردم و دوتایی داخل شدیم رو بهش گفتم الان برو حمام برات لباس میارم (علامت ته ته_ علامت صحرا #) _ باشه فقط شامپو بدن و شامپوی مخصوص موهام اسیب دیده رو برام بیار # هرچی بخوای تو حمام هست بینشون بگرد پیدا کن از اتاق مهمان برون امدم و در رو پشت سرم بستم سمت اتاق داداشم رفتم که حالا نزدیک سه سال بود ندیدمش قفل اتاق با گردنبندم باز میشد در رو باز کردم و داخل شدم یک دست لباس جین برداشتم روی تخت گذاشتم حوله و لوسیون ب،،،،د،،،،،،،ن، برداشتم و همه رو بردم سمت اتاق مهمان بعد خروج از اتاق داداشم درو قفل کردم در اتاق رو باز کردم و لباسا رو روی تخت گذاستم حوله و لوسیون رو سمت حمام بردم در زدم و گفتم # این حوله و لوسیون بگیرشون تابرم لای در رو یکم باز کرد و گرفتشون لباس ته ته اسلاید بعدی میزارم
از اتاق بیرون امدم و درو پشت سرم بستم حالا بایدبه قرارم میرسیدم کلید رو برداشتم و از خونه بیرون زدم سمت خونه بوم گردی که اسمش خونه بی بی حیات بود راه افتادم دیگه هوا روبه شب بود هدفنم رو گذاشم و پلی لیستم رو پلی کردم و شروع به همخونی زیر لبی کردم وقتی رسیدم اهنگ رو قطع کردم و سمت میزی که محمد پشتش نشته بود رفتم # سلام سریع حرفت رو بگو میخوام برم ( علامت محمد جواد+) +سلام یکم صبر داشته باش حالا خبرای خوب خوب دارم برات داداشت رو پیدا کردم ولی فقط تو میتونی نجاتش بدی یا مامان جونت # چی چرا فقط من و مامانیم ؟ + چون از نسل بازماندگان فقط شما موندید # اما من بلد نیستم چه جوری ازشون استفاده کنم مامانیم هم که نمیتونه بره اون جا حتما کلی خطر هست + خب پس بهتره یادگیریشون رو شروع کنی و کلی تمرین کنی
از پشت میز بلند شدم و راهم رو سمت خونه گرفتم تو راه مدام فکر میکردم اخه چه جوری باید ازشون استفاده کنم تنها چیزی که بلد بود این بود که با گردنبنم در اتاق رو باز کنم که اونم امیر علی بهم یاد داده بود ( امیر علی داداشش هست )
پایان این پارت هستش و من خیلی بابات مرگ سون جون کیون ناراحتم و نتونسم اعلامیش رو پخش کنم معذرت میخوام از تباهام که دیر به دیر پارت گذاری میشه و خیلی وقته فعالیت نداشتم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)