اینم از پارت دو ایندفعه بیشتر نوشتم
بعد از کنسرت قرار شد با بچه ها بریم به رستوران چان دان
توی راه فقط به اون دختر فکر میکردم تا اینکه متوجه شدم شاید نشونه ای از اون توی دفترچه باشه
سریع دنبال دفترچه گشتم
نه توی کیفم بود نه توی ماشین
اه لعنتی!!! انگاری باید فکر اون رو از ذهنم بیرون میکردم
{ چند دقیقه ای بعد در رستوران }
درحال خوردن سوشی ام بودم که یادم افتاد دفترچه رو توی اتاق لباس روی میز گذاشتم
سریع از بچه ها خداحافظی کردم و به سوی کنسرت حرکت کردم
به اونجا که رسیدم به نگهبان گفتم دفترچم رو توی اتاق لباس جا گذاشتم
اون هم اجازه داد من دوباره وارد بشم
سریع رفتم به اتاق اما خبری از دفترچه نبود
ناراحت بودم پله هارو دونه دونه اومدم پایین شماره ای به نگهبان دادم که اگه دفترچه پیدا شد به اون شماره زنگ بزنه
تاکسی vip گرفتم رو رفتم خونه
در رو باز کردم و کیفم رو انداختم یک گوشه
توف توی این شانس
کلا امروز من رو شانس نیستم
ساعت نزدیکای ۱۲ بود و منم خسته
رفتم به اتاقم تا کمی استراحت کنم
ولو شدم رو تخت تا سرم رو گذاشتم روی بالشت خوابم برد انگار ۱۰ ساله نخوابیدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
داستانت عالی بود ولی من چهار هفته ست که منتظرم
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
من که میگم نمیره حالا خودت میدونی🤐
داستانت خیلی کمههههه🤐
ممنون از نظرت توی پارت بعدی توضیح دادم چرا داستان پارت های کمه
عالی بوددددددددد
پارت بعدی رو زود بزار
۲ تا داران توی بررسیه