
سلام. ...😀😊
مدیر : قوانین بورسیه دو نفره رو میدونید دیگ ! .، الی : مگه قانون داره 😐 من : 😮😮 مدیر : بله بهترین دانشگاه کره بورسیه دونفره قبول میکنه اما بخاطر اینکه بورسیه دونفره هست خوابگاهی بهتون نمیدن ولی هزینه رو خودشون تامین میکنن ☺ با این حال میخواین برین بازم خوابگاهی ندارین ها 😐؟ ،. من : الیسا بریم نریم چیکا کنیم 😟 الی : چاره ای نداریم یک سال صبر کردی 😐😑 بنظرم بریم 😊..،.
من : باشه بریم 😊☺❤ .، الی : آقای مدیر ما بورسیه دونفره رو قبول میکنیم .، (نکته : بچه ها اصن بورسیه دونفره وجود نداره شایدم داره نمیدونم ولی این یه داستانه 😂😂 ) مدیر : باشه ما درخواست میدیم و شما سه شنبه راه بیوفتید (امروز یکشنبه هس ) من و الی ممنونیم 😀😁😍❤💛
از اتاق مدیر اومدیم بیرون من : واییییی باورم نمیشه موفق شدیم 😄😃😁 هوراااااا😀😁 الی : آرههههههه 😂 (با داد) داشتیم میرفتیم خونه 😊الی : لی هی .، من : بله الیسا 😊 الی : من کره ای کامل یاد گرفتم 😀😀😊 من : وای خوشبحالت من زیاد بلد نیستم در واقع اصن نمیفهمم 😂 الی : اشکال نداره خودم مترجمت میشم 😂 من : عالیههههههههههه 😂😍
از زبان لی هی : رفتم خونه لباس هام رو از همین الان آماده کردم 😊😊 یه عالمه خرت و پرت هم گذاشتم توی ساکم 😉😂 بعد رفتم توی تختم داشتم از خوشحالی بال در میآوردم من : وای باورم نمیشه 😀 فردا قراره بورسیه رو تحویل بگیریم و بعد بریم 😀😀😀😀😁😁 از زبان الیسا .، به مامانم اس دادم ،. الیسا: سلام مامان امممم من فردا قراره برم کره از دانشگاه بورسیه گرفتم به دلایلی من مقداری پول نیاز دارم میشه برام بریزی 😟 مامان : باشه عزیزم ۲ ملیون برات میریزم 😊😊 الیسا : 😘❤ .، بعد گوشی رو خاموش کردم و خوابیدم 😴😴 صبح بیدار شدم وای خدای من 😰😰 دارم شده زود بیا دست و صورتم ی آبی زدم و لباس هام رو عوض کردم و با ماشین رفتم دنبال لی هی .، 😐
رفتم در خونه مامان بزرگ لی هی .، در زدم لی هی اومد درو باز کرد 😊 از زبون لی هی: دیدم یکی در زد 🚪رفتم درو باز کردم دیدیم الیه من : سلام الی خوبی ؟ دیر کردیا 😀.، الی : 😂 میدونم بیا بریم .، بعد درو بستم و سوار ماشین الی شدم 🚘 و رفتیم دانشگاه مدیر دوتا برگ داد گفت با اینا میتونید برید من : ممنونم الی : خیلی از شما ممنونم و رفتیم بیرون 😐 من : الیسا. الی : جانم 😐 من : الان باید بریم فرودگاه 😟 الیسا : آره دیگه 😐 و بعد رفتیم فرودگاه هواپیما میخواست حرکت کنه 😨 من : الیسا. ،الی: بله .، من: باید برم WC الی : الان من : آری بروزود بیا 😬 من : باشه از زبون الی : همه داشتن میرفتم داخل هواپیما وای لی هی چرا نمیاد همه رفتن تو من یکم عقب تر در منتظر بودم لی هی بیاد از زبون لی هی دیدم هواپیما میخواد بلندشه بدو بدو بدو سمت هواپیما داشتم میرفتم وای 😨😨 در داشت بسته میشد که یهو دیدم 😵
ممنون که خوندی عزیزم اگر آن انگشت مبارک را تکان دهی و قلب را فرمز کنی آسمان به زمین نخواهد اومد 😤😐😐 خوشت اومد کامنت کن نیومد یا مشکلی داشت بگید که تکرار نشه 😐 بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنون منم تست ها تو له بقیه معرفی میکنم راستی دختری یا پسر
دخترم 😊💙
سلام داستانت محشره من عاشقشم داشتم پروفایلم رو چک میکردم دید تو دنبالم میکنی منم دنبالت میکنم هنوز هیچی نزاشتم ولی قرار بعد امتحانا اجازمو از مامان بابام گرفتم که تست هامو بزارم و اینکه زود پارت بعد بزار
خوشحالم خوشت آومده عزیزم 😊
نگران نباش هواتو دارم 💙