اومدم با پارت دو
که ناگهان صدای فلوتی رو شنیدم ...
اوکالیپتوس رو ول کردم
و با قدم های آهسته به سوی صدا رفتم
برگارو کنار زدم
که آدمی رو دیدم
ترسیدم و قایم شدم
اون ادم همین جوری به فلوت زدنش ادامه میداد
کمی اونور تر رفتم و به چیزی که جدم میگفت فکر میکردم
مرینت .
میشنوم تو رو
( صدای فلوت)
نمیخوام دردسر نمیحوام
(نره پیش ادمه)
تو چی میخوای
(ادمه چی نیخواد)
یک راز نمیدونم
(چیزی که جدش گفته )
منو میخونه هر شب
(شک داره کع یه راز تو اونه)
یک اسمه میترسم
(اسم ادم )
بیارم روی لب
او او
نه صدا نیست
(مثلا هیچی نشنیده )
جیزی نشنیدن اصلا
یک خیاله ساکت شو
من که میگم از ترسه
من با تنهایی اشنا هستم
(مرینت کلا تو جنگل تنهاس =/)
گوشم رو به این خیالا بستم
من ماجرامو داشتم
من دیگه نیستم
خطر بسته
🎶🎶🎶🎶🎶
خسته شدم بیا باهم بریم
به یک جای دور
به ناشناخته
به یک جای دور
چی میخوای باز
پروندیم از خواب ناز
زدم زیر اواز
اشتباه نکن
میخوام از اینحا برم
ولی نیدونم اون یکی مثل منه
هرچی حسم بیشتره
کار من سخت تره
یه رازی هست
دستامو بست و
منو میبرهههههه
*حال وی بد میشود *
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خیلی خوب بود دنبال شدی دنبالم کن
عالی بود خیلی خیلی عالییییییییییییی
😘😘