
سلام اومدم با پارت دوم جواب چالش قبل: اون جهش زا بوده و بَستِراِستاکمَن جهش زا رو روی اونا ریخته درواقع اون جهش زا رو درست کرده و برای آزمایش روی لاکپشتا ریخته و اونا بیهوش شدند استاکمن هم فکر کرد اونا مردن برای همین انداختشون تو فاضلاب
آنچه در قسمت قبل خواندید: داشتم تو خیابون دنبال غذا میگشتم که یهو/اونو ک.ش.ت.ن/انتقامتو میگیرم یوشی/لباساشون و قیافشون خیلی شبیه هم بود/باورم نمیشه اون این کارو با ما کرد/داشتیم سقوط میکردیم/یه دردی تو بدنم حس کردم و/سردشونه و رفتن تو لاکشون/ یه جعبه اونجاست و یه فکری به سرم زد/صبح از خواب بیدار شدم که یهو بریم سراغ داستان 😘
صبح از خواب بیدار شدم که یهو دیدم خیلی بزرگ شدم و تقریبا ۶۰ سانت مونده بود تا به سقف فاضلاب برسم یه نگاه به بچه لاکپشت ها کردم و دیدم جعبه شکسته و لاکپشتا هم بزرگ شدن (جثه شون بزرگ شده)که یهو دیدم
یکی از لاکپشتا بهم گفت بابا با...با....باورم نمیشه اون بهم گفت بابا فوری گفتم من باباتون نیستم اسم من اسپیلینتره صبر کن ببینم منم حرف زدم 😳 که یهو یکی از لاکپشتا که فکر کنم قدش بلند تر از بقیه بود فک کنم برادر اولی بود (خودتون میدونید😉🐢💙)اومد پیشم و گفت اسپیلینتر اسپیلینتر و بعد خندید یه حسی بهم گفت که اونا رو بزرگ کنم و به فرزندخوندگی بگیرم اونطوری که من اونا رو میبینم فکر کنم ۲ سالشون بیشتر نباشه. ۱۳ سال بعد
(وقتی این علامت رو می ذارم یعنی همشون دارن حرف میزنن👈 )🐢💙❤💜🧡جشن ۱۶ سالگی مبارک 🐀پسرای من میدونید که وقتی شمع ها رو فوکنیبه سن ۱۶ سالگی می رسید و دیگه خودتون می تونید برای خودتون تصمیم بگیرید🐢💙❤💜🧡یعنی میتونیم بریم بیرون؟ 🐀نه 🐢🧡اما استاد شم 🐀گفتم نه 🐢💙❤💜🧡ای بابا 🐢💙باشه سنسی ما هیچ جایی نمیریم 🐢❤💜🧡 🤨😐 🐢💙 😉 🐢❤💜🧡آها آره استاد ما هیچ جایی نمیریم😊 ۵ ساعت بعد موقع خواب 🐢🧡بچه ها بدویین دیگه 🐢💙❤💜هیسسس🤫 اگه سنسی بیدار شه بدبختیم وقتی اومدن تو خیابون 🐢🧡بچه ها اینو ببینین روش نوشته پیتزا 🐢❤خوردنیه؟ 🐢💜فکر کنم بعد از خوردن پیتزا 🐢💙❤🧡💜این بهترین چیزیه که تاحالا خوردم 🐢🧡داشتم رو پشت بوم یه خونه پایین رو نگاه میکردم که یهو
یه دختره که مشکوک میزنه داره از خیابون رد میشه (ظاهر دختر:موهای نارنجی خرگوشی از جلو شبیه موهای اپریل صورت گرد با چشمای آبی روشن لباس سبز روش 5 نوشته یه ساپورت خاکستری و از روی ساپورت یه دامن بنفش)
دیدم اون دختره رفت تو یه کوچه تاریک و یه دختر با لباسهای نینجایی اومد رو پشت بوم و گفت شما چی هستید و شمشیرشو گرفت سمت من منم گفتم اولا سلام دوما لطفا این شمشیر رو ببر اون ور تا برات توضیح بدم بعد شمشیرو با انگشت بردم یه سمت دیگه و گفتم سوما ما باید بدونیم تو کی هستی دختره گفت من کارینا سیمونس هستم شماها چی و کی هستید؟ منم گفتم این نقاب آبی رو میبینی؟ این لئو و اینم دانی و اینی که کنار من واستاده رافه منم مایکی هستم قویم شجاعم باحالم شوخم که راف زد تو سرم و گفت ببند(🤣آخیش ساکت شد) 🐢🧡بهش یه چشغره رفتم (علامت کارینا👧🏻🟠)
👧🏻🟠رفتم ۵تا پیتزا گرفتم به همشون دادم تا بخورن (نکته الان ساعت ۱۱ونیم هست و استاد اسپیلینتر گفته بود که مخصوصا امشب ساعت ۱۰ونیم بخوابن البته نقشه خود لاکپشتا بود تا بتونن در برن البته بار اولشونه که میرن بیرون)
👧🏻🟠و🐢🧡تو دلشون احساس.. میکنم یه ح*س*ی به مایکی/کارینا دارم اما نمیدونم اونم همینطور هست یا نه آخه وقتی میخواستم پیتزا رو ازشبگیرم/بدمبهش یکم سرخ شد اما...نه نه نه نه ولش کن بزار به پیتزامون برسیم
همینجوری داشتیم پیتزا می خوردیم که یهو
ببخشید که بد جایی کات کردم اما قسمت بعد هیجانی و یکم کمدی دوتا چالش داریم اولیشو اینجا میگم دومیشو صفحه بعد چالش۱ اون قلب سفید پایین تست رو قرمز کنید😉 خدا نگهدار
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییییی💛💛💛
خیلی خیلی خوب بود ممنون
محشره💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛
ممنون ❤تازه قراره باحال تر هم بشه
جالب بود
ممنون🥰