اینم پارت ۲۲... ناظر داستان مربوط به هری پاتر ممنون میشمزود منتشر کنی:)
تا صبح بیدار بودم. حدود ساعت 6 خوابم برد. با
صدای تق تق در بیدار شدم. هیچکس توی خوابگاه
نبود. درو باز کردم:- سوروس اینجا چیکار میکنی؟
باید زود لباساتو بپوشی. باید بریم. :- کجا؟ :- به مک
گونگال خیلی اصرار کردم تا اجازه بده. بعدا میفهمی.
باید بهش اعتماد میکردم. خب حتما کار خیلی مهمی
داره. :- صبر کن لباسامو بپوشم. از تو چمدون همون
کت بلند قهوه ای و شلوار مشکی رو پوشیدم.
کفشامم پام کردم و اومدم بیرون. سمت حیاط
رفتیم. تو حیاط تک و توکی دانش آموز نشسته بود.
سال بالایی ها هم همشون هاگزمید بودند. سوروس
منو سمت هاگزمید برد :- خب ممکنه حالت بد بشه،
ولی الان باید دستمو محکم بگیری. دستشو گرفتم و
همون لحظه انگار منو توی یه لوله تنگی برده بود.
ولی زودتر از تصوراتم تموم شد. :- کجاییم؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
میشه به تست آخرم سر بزنید🥲
ماشالاااا ناظررر
عالی
🤍🫂
آمممم...زیادی آباد نشدن؟؟؟
آیلین بخدا زیادنااااا
اومدممممممممممممممممممم
😅
۳۰💃🏻💃🏻
۲۹
۲۸
۲۷
۲۶
۲۵