
سلام بخدا حرفی ندارم نوشتن زوری عه 😐😂
تهیونگ = رسیدیم بیمارستان پرستارو صدا کردم یه تخت آوردن مانیا گذاشتن روش مانیا بردن خواستم دنبالشون برو هوسوک گرفتم هوسوک = تهیونگ آروم باش هیچی نمی شه مانیا حالش خوب میشه تهیونگ = چطوری آروم باشم اگه بلایی سرش بیاد خودمو هیچ وقت نمی بخشم😭 هوسوک = تهیونگ نه هیچی نمیشه هیچی تقصیر تو نیست تهیونگ = دیگه اشکم در اومده بود به دیوار تکیه دادن بی صدا اشک ریختم ( خو همه اشک تهیونگ رو دیدیم قیافش چجوری میشه) بقیه هم اومدن تدی = حال مانیا چطوره هوسوک = فعلا بردنش اتاق عمل نامجون = تهیونگ کو 😐 هوسوک = اونا هاش اون گوشه نامجون = تهیونگ بلند شو نگران نباش مانیا حالش خوب میشه تهیونگ = اگه نشه کوک = چرا انقدر نفوذ بد میزنی مانیا حالش خوب میشه تهیونگ = بزور بلندم کردن نشوندنم رو صندلی یه ساعتی گذشت دکتر اومد بیرون
تهیونگ = دکتر مانیا چطوره دکتر = حال مانیا خانم خوبه تهیونگ = خدای شکر دکتر = اما متأسفانه تهیونگ = متأسفانه چی دکتر = متأسفانه بچه از دست دادن تهیونگ = ها😐 همه باهم = کدوم بچه 😐 دکتر = مثل اینکه خبر نداشتین مانیا خانم باردار بودن دکتر = من دیگه میرم یکم دیگه مانیا خانم رو میبرن بخش تهیونگ = ییعنیی چی مانیا باردار چطوری 😶 الان اون بچه مرده دوباره بغضم گرفت 😭 ( الان یه شک عجیبی به بقیه وارد شده ) جیمین = چجوری آخه اینا هنوز ازدواج نکردن نامزد هم نکردن 😐 جین = از عقلت استفاده کن چیکار کردن 😐😑 جیمین = آها فهمیدم 👌😐 کوک = تهیونگ انقدر گریه نکن تهیونگ = چطوری آخه بچه خودم بخاطر خودم از دست دادم 😭 کوک = چرا تو آخه تو که کاری نکردی تهیونگ = چرا تقصیر منه نباید میزاشتم مانیا وارد این جریانا بشه اون وقت نه این اتفاق می افتاد نه بچه به اون کوچیکی از بین می رفت کوک = هیچی تقصیر تو نیست تهیونگ= مانیا آوردن بیرون بی هوش بود بردنش تو بخش
تهیونگ = به ساعتی گذشت مانیا به هوش اومد رفتم پیشش قبلش به دکتر گفتم در باره بچه هیچی به مانیا نگه چون اون وقت خودشو مقصر می دونه تهیونگ = مانیا حالت خوبه مانیا = آره بهترم .. چرا گریه می کنی من که حالم خوبه 😐 تهیونگ = نه هیچی .. اشکام رو پاک کردم جلو خودم رو گرفتم شب شد مانیا خوابیده بود همچنان ناراحت بودم بغض داشتم 😢 به این فکر می کردم چطوری به مانیا اینو توضیح بدم یهو اون شب یادم اومد مانیا گفت مراقب باش من باز گند زدم😐 ( کلا تهیونگ از همه جهت خودشو مقصر می دونه ) مخم کلا تعطیله چیکار کنم الان یکی در زد شوگا بود تهیونگ = مگه من شمارو نفرستادم 😐 شوگا = من موندم نتونستم تو رو ول کنم تهیونگ=شوگا بغل کردم تو بغلش آروم شدم ... شوگا شوگا = بله تهیونگ = من چطوری به مانیا اینو بگم شوگا = نمیدونم اما باید اول آخرش بهش بگی تهیونگ = درسته می گم اصلا بهش نگم ( من تا جایی که کمی اطلاعات دارم وقتی دوباره باردار بشه تعداد دفعه بارداری قبل معلوم میشه دلتو صابون نزن 😂😐) شوگا = زده به سرت اگه تو بهش نگی خودش بفهم زندت نمی زاره 😐 تهیونگ = آره درست میگی شوگا = من همیشه درست میگم تهیونگ = خودتو لوس نکن صبح =

تهیونگ = شوگا فرستادم رفت مانیا هم بیدار شد .. صبح بخیر مانیا = صبح بخیر تهیونگ = باید درباره چیزی باهم حرف بزنیم مانیا= چی تهیونگ = مانیا میشه گفت که مانیا = چی تهیونگ= امممم خب مانیا تو باردار بودی مانیا = می دونم تهیونگ = ها چی می دونی خبر داشتی حامله بودی مانیا = نه دیشب حرفات رو با شوگا شنیدم فهمیدم تهیونگ = مانیا منو ببخش مانیا = تهیونگ این طوری نکن تقصیر تو نیست اگه ناراحت باشی منم ناراحت می مونما تهیونگ = باشه مانیا = خب اول باید تنبیه بشی تهیونگ = ها😐 برا چی خودت میگی تقصیر تو نیست بعد میگی تنبیه میشی 😐 مانیا = خب از بین رفتن این بچه تقصیر تو نبود اما به وجود اومدنش که بوده 😕 تهیونگ = آهان از اون لحاظ 😅 حالا می خوای چیکارم کنی 😓 مانیا = نمی دونم باید فکر کنم تهیونگ = مانیا منو نترسون غلط کردم 😓 مانیا= غلط که کردی من چند بار بهت گفتم مراقب باش😐🔫🔪 .... تهیونگ نگو که بقیه فهمیدم تهیونگ= دکتر جلوی هممون اینو گفت مانیا = تا یه شماره دیگه آخرین حرفتو بگو🔫🔪 تهیونگ = مگه من به بقیه گفتم مانیا = اما تو باعث بانیش بودی ... بالش رو برداشتم چند تا بهش زدم تهیونگ = مانیا بسه دیگه از این کارا نمی کنم مانیا = نه تورو خدا بیا بکن 😑 تهیونگ = با کمال میل 😂 مانیا = چند تا دیگه هم بهش زدم اومد بغلم کرد بوسیدم تهیونگ = اعصبانی شدنت هم قشنگه مانیا = من همه جوره قشنگم 😂 ( تهیونگ دو روز قبل یه کاری کرده که دیشب نتونست بگه ) تهیونگ = مانیا مانیا = جانم تهیونگ = دست کردم تو جیبم گفتم با من ازدواج می کنی 💍

مانیا = ها 😐 تهیونگ = با من ازدواج می کنی مانیا = خووووو اممم نه یعنی نه یعنی یعنی اره ( بچه هنگ کرده 😂 ) تهیونگ = الان چی شد بلخره 😐😂 مانیا = معلومه که آره 😄 تهیونگ انگشتر دستم کرد .... وایی تهیونگ چقدر قشنگه تهیونگ = به قشنگی تو نمی رسه مانیا = تهیونگ رو بغل کردم تهیونگ= مانیا خفه شدم مانیا = باشه😅 لبش رو گذاشت رو لبم هم کاری کردم خیلی خوش حال بودم تهیونگ = از اینکه مانیا خوش حال شده خوش حال بودم ( اما همچنان از ته قلب ناراحته ) تهیونگ = مانیا دیگه دارم به یه انگشتر حسودی می کنم 😐 مانیا = تهیونگ اگه یه تیکه نخ هم بود خوش حال میشدم چون تو بهم دادیش 😄 تهیونگ = واقعا اما تو هم به شخص تقدیم کننده نگاه کن 😐🔫 مانیا = باشه بیا بغلم در همان هین یکی در زد دکتر بود اومد ماینه کرد رفت
مانیا = تهیونگ تو که می گفتی کمپانی اجازه نمیده ازدواج کنی تهیونگ = مگه قراره بفهمن مانیا = یعنی غایم می کنی تهیونگ = اگه بفهمن هم برام از تو مهم تر نیست مانیا = یه لحظه به این فکر کردم اگه ارمی ها بفهمن چی میشه 😂 ( = مرگ 😐😂) تهیونگ = چه بدونم 😂 مانیا = حوف حوصلم سر رفت کی مرخص میشم تهیونگ = نمی دونم اما هنوز که خوب نشودی مانیا = چرا من خوبم .. راستی راستی تهیونگ = چی راستی مانیا = البومم چی شد تهیونگ = گفتم می خواد چی چی بگه😐 خبری ندارم ( الان مانیا خیلی بخواطر از دست دادن بچه ناراحته اما به روی خودش نمیاره بحث عوض می کنه تا تهیونگ ناراحت نشه ) مانیا = نشسته بودم یهو
یکی مثل چی اومد تو اتاق تدی اینا بودن 😐 تدی = مانیا چطوری مانیا = خوبم خوبم تدی = مردم از نگرانی جیمین = یکم دور بیمار رو خلوت کنید 😐 جین = من دارن اشتباه می کنم یا واقعا اون انگشتر ازدواجه دست مانیا مانیا و تهیونگ = آره هست 😅 کوک = شما دونفر ما رو تو 24 ساعت با خاک به سان کردین 😐 نامجون = تو کی رفتی انگشتر خریدی تهیونگ = رفتم دیگه😅 جین = گفتم کی تو کامپیوتر راه در خواست ازدواج سرچ کرده😐😂 مانیا = واقعا 😐 تهیونگ = یه کوچولو خوندم 😂 مانیا= من در افق محو شدم ( مانیا جون افق دیگه جا نداره 😂) مانیا = یه نیم ساعتی با همه حرف زدیم رفتن من موندم تهیونگ
مانیا = میگم تهیونگ گوشیم کجاست تهیونگ = نمیدونم فکر کنم خونه تدی باشه اگه بود برات میارمش مانیا = باشه ... تهیونگ من حوصلم سر رفته خسته شدم تهیونگ = خودت شنیدی دکتر چی گفت تا سه روز دیگه میمونی اونم قطعی نیست مانیا = تهیونگ یه چیزی بگم تهیونگ = بگو مانیا = عجیب سر درد گرفتم تهیونگ = چی کی کجا الان پرستار صدا می کنم پرستار = چیز خواستی نیست عادیه مانیا = باشه تهیونگ = آها خوبه ( نکته تهیونگ ماسک داره ) مانیا = پرستار رفت به بی حوصله گیم ادامه دادم تهیونگ = مانیا من بوس می خوام مانیا = ها.. به اندازه کافی امروز بوس نگرفتی 😂 تهیونگ = اذیت نکن مانیا = باشه بیا جلو
اینم از... ولش کن حرفم تکراری شده😐😂 لایک ... لایک ..... لایک.....لایک .... لایک 😐🔫 لایک نکنی اون دنیا جلوتو میگیرم باید جواب پس بدی 😐🔫🔫🔫🔫🔫🔪🔪🔪🔪
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مانیا باید من بکشمت چرا تو جای حساس کات میکنیییییی
بخدا تو اون دنیا باید جواب پس بدی بهم😂
بگذریم عالی بود
مانیا...
خوبی عاجی؟
پارت بعد لطفا 🙏
پارت بعد لطفاااا😭💜
مانیا کوجایی☹
وای مانیا عالی بود...من چرا انقدر از دنیا عقبم اخه؟
عالی بود ادامع
اون تیکه که گفت افق جا ندارد به این دلیل بود که همه ی ما در افق محو شدیم😂😂😂😂😂
چرا
همه ی ما به دلایل فن گرلینگ بازی های اعضا در افق محو شدی😂😍
اهان اره والا پارت نه ترکوند مارو بهم بچه ازدواج افتادن بیمارستان
😂😂😂😂👌🏻