
خب توی این پارت واقعا اتفاقات مهمی میوفته..جنگ بین انسان ها و سایفر ها شروع میشه و اتفاقات زیادی توی این پارت میوفته..خب منتظر چی هستید..بریم ببینیم اوضاع از چه قراره

سایفر ها با یه لشکر بزرگ به سمت سافانی ها اومدند ،، بعضیا معلق رو هوا ،، بعضی ها تو کشتی ،، اوضاع وحشتناکی بود... خیل : ولم کن !!! وندی : از دست من فرار نمیکنی ،، ژنرال !! میبل : بله قربان ،، وندی : به یکی از سربازا بگو ببرتش آب خنک! خیل : من برمیگردم.. میبل : خفه شو بیا بریم ،، دیپر : وندی منم دیپر ،، وندی : من همچین اسمی رو یادم نمیاد 😐 به هر حال.. پاسیفیکا : امم دیپر بنظرت الان بهتر نیست نگران اون کشتی ها باشیم ؟؟ وندی : وای نه!! کلا فراموش کردم امروز روز جنگ بود!!! ( وندی پرید و رفت روی یه تخته سنگ ) وندی : مردم من امروز سایفر ها به ما حمله کردند ، ما برای امروز خودمون رو آماده کردیم ،، اون شمشیر های قرمز فوق قدرتمند رو بدین بیاد!! این شمشیر های قرمز طوری ساخته شدن که بتونن راحت یه سایفر رو زخمی کنن ،، پس ما باید..یه شهاب سنگ صاف افتاد کنار وندی ،، دیپر : خب فکر کنم الان باید حمله رو شروع کنیم ،، وندی : باید وارد کشتی هاشون بشیم قبل از اینکه به قلمرو ما برسن !!! زیر دریایی هارو آماده کنید!!

دقیقه مونده بود به جنگ... داخل کشتی... پیل : قربان براتون چایی بیارم ؟؟ کیل : اره ،، تا میتونی داغش کن ، طیل : قربان یه تماس از طرف بیل سایفر دارید کیل : تماس رو شروع کنید.بیل : ماموریت چطور پیش میره !! کیل : گروه الف دارن از روی هوا میرن ما گروه ب هم داریم از روی آب میریم ، بیل : عالیهه ، امیدوارم مثل دفعه های قبل گند نزنی ، کیل : اوه بیل..وقتی که عصاره قدرتمند ویل رو داخل سلاح هامون جایگذاری کردیم انتظار داری ببازیم ؟؟ تازه یه موجود قدرتمند هم توی این نبرده ( کیل داره اشاره به خودش میکنه ) بیل : باشه بابا قدرتمند 😏 فعلا بای.. کیل : بای ،
...۴...۳...وندی با بلندگو : آماده باشید سایفر های داغون!!!!..۲... کیل : آماده باشید بچه ها!!...و...۱ !!!! کشتی های سایفرا و کشتی و زیر دریایی های سافانی ها به هم حمله ور شدن!!! میبل : بزن بریمممم!!!! وندی : آرایش جنگی رو حفظ کنید نباید اجازه بدیم به جزیره برسنن!!! پاسیفیکا : وایییی ، دیپر : ما میریم جلو تا به کیل برسیم!!! وندی : باشه فقط سریععع!!!
(دیپر و پاسیفیکا سوار یه قایق موتوری میرفتند به تک تک کشتی ها) دیپر : شمشیر کاججج !!! دیل : بچه ها به کشتی حمله شدههه دیپر : بگیرششش ، پاسیفیکا : با این طناب همتونو میگیرم و پرتابببب ،، ( پاسیفیکا چندین سایفر رو به هوا پرتاب کرد ) قیل : پس اینجوریاس !!! بچه ها اون سلاح رو بیارین ! دیپر : ساکت شو !!! و با شمشیر کاج یکی زد تو صورت قیل ،، قیل : باشه خودت خواستی..قیل دوید و یک چاقو در شکم دیپر فرو کرد...دیپر : اخ 😣 قیل : ههههه داخل اون چاقو عصاره ویل بود.. دیپر : فکر کنم اشتباه کردی چون این چاقو لای زیر بقلم بود 😎 قیل : چییی!!! ( دیپر پرید و یه لگد محکم به قیل زد ) دیپر : حواست به بمب کاج کنارت باشه...بوممم!!...دیپر : فکر کنم بدجور منفجر شد ، پاسیفیکا : کمکک ،، دیپر : ها؟ . ثیل با تفنگی که عصاره ویل توشه شلیک کرده بود به پاسیفیکا !!! دیپر : نهههه ، ثیل : وقتشه با زندگیت خداحافظی کنی 😁 ، یه کشتی با سرعت خورددد به اون کشتی ،، صیل : اون میره بیرون با خوشحالییییی سوز و میل : باب اسفنجی !!! دیپر : ایول شما اومدین بچه ها...پاسیفیکا زخمی شده!! سوز دست دیپر رو گرفت و اوردش تو کشتی ،، دیپر : اگه مرده باشه چی 😰 ، سوز :نگران نباش هنوز نبض داره ! دیپر : پس باید خودم تنهایی بهشون حمله کنم.سوز : اما دیپر... ، دیپر :با اینکه دیگه ازش متنفرم ولی دلمم نمیخواد که بمیره..سوز : ما هم باهات میایم ، صیل : درسته! میل : ارههههه دیپر : اما ممکنه صدمه..صیل : میل از پاسیفیکا تو کابین مراقبت میکنه ، سوز هم حواسش به اطرافه ،، منم کشتی رو میرونم به هر کشتی رسیدیم باید بری توی کشتی و باهاشون مبارزه کنی !! دیپر : قبولههه ،

صیل : و راستی! دیپر : چیه ؟؟ صیل : خب من چون فضولم کابین پاسیفیکا رو گشتم و این گردنبند آبی رو دیدم ،، و کنارش هم نوشته بود که میگفت برام شانس میاره..گفتم شاید واست شانس اورد ! دیپر : خب باشه ( دیپر گردنبند رو گذاشت داخل جیبش ) دیپر : حالا بزن بزیم!!!
کشتی با سرعت تمام میرفت و دیپر هر لحظه به کشتی های سایفر بمب کاج شلیک میکرد !! از یه طرف در سراسر جهان از یه طرف قلمرو سافانی ها !! داشتند به آرومی سایفر هارو شکست میدادن !! ،،، داخل کشتی کیل...پیل : قربان ما هممون میمیریم !! کیل : نگران نباش پیل..من یه نقشه دارم !!!!!!!! ،، میل : خیل خب به خودت مسلط باش میل ،، تو الان داری از یه تهدید یعنی لاما مراقب میکنی و مطمعنی که بیل میخواد پدرتو در بیاره..خب اگه من الان بزنم نابودش کنم...اههه یادم رفت من قدرتمو دادم به پکالوتل ، ولی میتونم با چاقویی چیزی از شرش خلاص شم..میل نگاهی به پاسیفیکا انداخت و یک لحظه ناراحت شد...کیل : الو ! اون گوشی لامصبو بردار میل!! ،، میل : امم کیل تو نباید بهم زنگ بزنی فقط بیل حقشو داره 😐 ، کیل : ببین قضیه خیلی حساسه تمام ما سایفرا داریم به چخ میریم...وقتی کیل این حرفو زد میل اروم بیرون کابینو دید ،، دید که همنوع هاش دارن زجر میکشن.میل چشاش پر اشک شد و در کابینو بست 💦 کیل : ببینم دوست داری این شکلی پیش بره ؟ پس بهتره که یه کار کنی !! میل : چیکار ؟ کیل : لاما رو به من تحویل بده!! میل : اما اینجوری اعتماد اونا نسبت به من از بین میره ☹ کیل : بزار ببینم درست فهمیدم ؟ تو به اون خل و چل ها وابسته شدی ؟ میل : نه اصلا ! کیل : ببین میل..منم یه زمان مثل تو خام بودم ، بهترین دوست انسانیم بهم کلک زده بود و منم تصمیم گرفتم انتقام اونو سر همنوع هاش یعنی انسان ها خالی کنم..تو که دوست نداری همین اتفاق بیوفته ، دوست داری ؟ میل : آه باشه کیل..چجوری لاما رو بهت تحویل بدم ؟ کیل : کافیه این وردی که بهت میگم رو بخونی تا لاما پیش من تلپورت بشه !! بگو "بده به اون چیزی که میخواد" میل : بده به اون چیزی که میخواد
و پاسیفیکا تلپورت شد!! پیشه دیپر و بقیه...دیپر : اها بچه ها اون کشتی کیله !! صیل : با سرعت تمام میریم به سمتش !! سوز : دیپر یه بمب کاج محکم بزن تو سرش 🙂 دیپر : باشه سوز . وقتی دیپر خواست بمب کاج رو پرت کنه کیل تو هوا معلق شد . دیپر : به به سایفر خبیث ، برادرت کجاس ؟ کیل : من اگه جات بودم این قدر بلبل زبونی نمیکردم.دیپر : اونوقت چرا ؟..کیل با جادو پاسیفیکا زخمی شده رو روی هوا کنار خودش معلق کرد...کیل : چون که زیرا..دیپر : اون دست تو چیکار میکنه بد زات 😡 اون پیش میل هست 😡 ، کیل : او پسر بیچاره واقعا به میل اعتماد کردی ؟

دیپر : منظورت چیه ؟ کیل : ای احمق اون جاسوس بیل و من بوده !!! ( میل آروم از کابینش اومد بیرون ) میل : این حقیقت داره 😕 صیل : چییییی !! سوز : ما بهت اعتماد کردیم میل : متاسفم بچه ها دیپر : جاسوس خیانتکار !! هی کیل !! پاسیفیکا رو ولش کن وگرنه... کیل : وگرنه چی ؟ میخوای منو با شمشیرت نصف کنی ؟ یا میخوای بهم بمب پرت کنی ؟ قبل از هر کاری من اونو میکشم دیپر : هر کاری میخوای بکن ولی پاسیفیکا رو ول کن 😡 کیل : تو با من میای !! در عوض من پاسیفیکا رو میندازم تو همون کشتی مسخرتون ! سوز و صیل : اینکارو نکن ! دیپر : باورم نمیشه دارم اینو میگم ولی قبوله !! کیل : دستت رو بده ! دیپر : بگیرش.کیل : خب نگهبان ها به دیپر دستبند بزنید ، بعد کیل پاسی رو پرت کرد سمت کشتی و سوز گرفتش ، کیل : اینم مفت خودتون 😑 میل !! بدو بیا تو کشتی ،، میل : خداحافظ بابت همچی عذر میخوام ( و میل رفت ) صیل : بیا یواشکی بریم تو کشتیشون ! سوز : دادا کجایی همین چند دقیه پیش ما تو دریا ولو شدیم ، و فکر کنم بدون وجود دیپر و پاسیفیکا توی این جنگ انسان ها شکست خوردن.من میرم تو کابینم گریه کنممم 😭😭😭 صیل : هعییی خدایا

پیشه بیل...ایول خبر خوب دارم ویل ، اون عصاره ای که ازت گرفتم باعث شد پاسیفیکا زخم و زیلی بشه و تازشم !! کیل خبرای خوبی اورده..ما انسان هارو شکست دادیم و دیپرم دستگیر کرده ایولاااااا !! هعی ویل ؟ چرا اینقدر رنگ پوستت کم رنگ شده ؟ ویل : عصارمو گرفتی انتظار داری پوستم اوکی باشه ؟ بیل : خب این که بد نیست درسته ؟ ویل : تو و کیل یه شیطان به تمام معنایین . عصاره منو گرفتین واسه کار های خبیثانه..فکر کنم دیگه از کمبود عصاره بدن بمیرم..بیل : چیی!! ویل : درست شنیدی ، من فکر کنم میمیرم..و ای کاش توی این چند روز زنده موندنم یکی بغلم کنه ! (بیل ویل رو بقل کرد) بیل با لحن گریه : با اینکه بهت طعنه میندازم..دستت میندازم..و کلی کارای خبیث میکنم تو هنوز برادر منی و اجازه نیمدم بمیری 😭 نگران نباش ویل حتما برات یه راه درمان پیدا میکنم 😭 ویل : فکر نکنم عصاره ی دیگه ای به بدن من نخوره ، بیل !! بیل : چیه برادر 😭 ویل : بهم قول بده اگه مردم منو یه جایی تو دنیا بزار که پر از گل و بلبل باشه..نمیخوام قبرم توی فضا کثیف و وحشتناکی که داری واسه زمین میسازی باشه ،، بیل : باشه ولی نگران نباش تو نخواهی مرد من اجازه نمیدم 😭
کوین : خیلی وقته گذشته که من صیل رو ندیدم..دیگه صبرم تموم شده..بیل میزاره افراد خاص مثل کیل از آبشار جاذبه خارج شن..اما من میخوام صیل رو ببینم و بغلش کنم ، هعیی فکر کنم این تقریبا غیر ممکن باشه..من دیگه هیچ وقت برادرمو نمیبینم 😭😕
در کابین سوز باز شد...صیل : ام سوز بهتره دیگه بیای بیرون ،، سوز : تنهام بزار ! صیل : خب میخواستم بگم من یه شعری رو ساختم..نظرت چیه بخونمش ؟؟ تا شاید آروم شی ، سوز : هرکای دلت میخواد بکن 😭.....صیل : اهم اهم : یه روزاییی هست...که امیدت میره از دست...تلاشت پرپر میشه...زندگیت نابود میشه...بعضی وقتا باید پایان بد رو پذیرفت...اما...اما..تو میتونی توی این پایان امیدواررر باشییی!!!! ... سوز داشت به اهنگ گوش میداد...صیل : ... اگه دیدی بلبل شعر نخوند...اگه دیدی پروانه نبود...اگه دیدی کسی خوشحال نبود...بازم امید هستتتتت...پس...تلاشتو...بکنننن ،، و البته ببخشید که کم بود.. سوز :مهم نیست چون ایننن قشنگ ترین آهنگی بود که شنیدم 🙂 صیل : بیا بقلم خپلووو سوز : بقللل
صیل : خوب تونستم سوز رو آروم کنم..بزار به پاسیفیکا هم یه سر بزنم .. صیل درکابینشو باز کرد .. صیل : امم فکر کنم کیل سرمون کلاه گذاشت ،، پاسیفیکا توی کابین نیست.

خب دوستان این پارت هم به پایان رسید..اره میدونم داریت چی میگین 😁 ای کیپر ظالم خیلی حساس کات کردی خب ما اینیم دیه 😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
کیپر ظالممممم
عکسه کراشه. عکس تست
داستانم امد
اره دیدم (:
نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه😭😭😭😭😭😭😭😭
خبیث.
آخه چرااااااااااااااا😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
😔😁
پارت بعدی کی میاددددد
نوشتمششش
اره قرار کیپر 4 بیاد😂😐
خدایا 😂
یعنی نمیتونستی یه لقب دیگه انتخاب کنی 😂
سلام چطوری بیرحم؟پارت بعدی رو نوشتی؟
اره (:
به تست منم سر بزن(:
بسم الله ،، الان فردا پس فردا کیپر ۱۰ میاد 😂😐
😂😂😂
جالب بود^^
ممنون