
میدونم قرار بود شش اسلاید باشه اما درس داشتم آنقدر تونستم بنویسم💚💙❤️
تینا=یادم سال پیش که کوپه پیدا نکردم بیش هری رون وهرماینی نشستم هری=فوراً بریم که زود گل شبنم سفید را پیدا کنیم چون شبا اونجا خیلی خطرناک تینا=پس من برم وسایلم را بردارم که بریم هری=باشه منم میرم پیشه بچه ها تینا=پس ساعت شش داخل سرسرامی بینمت حرکت کردم داخل اتاق داشتم وسایل را برای رفتن آمده می کردم که دراکو واردش شد دراکو=تینا درست اجازه دادم با پاتح بری جنگل اما نبینم باهاش گرم بگیری تینا=ببخشید ولی به چه حقی برای من تصمیم می گیری من اجازم دست خودمه دراکو=به هرحال خوشم نمیاد با اون پاتح بگرید دلم هم نمی خواد باهات سر موضوع الکی قهر کنم تینا=باشه حالا من میرم بای به طرف سرسرا رفتم وهری دیدم که آمده بود هری=آمدی بریم چون نمی خوام شب اونجا باشم تینا=پس بریم {پرش به جنگل ممنوعه} تینا=چیزی پیدا نکردی خیلی طول چون کم مونده شب بشه بچه های دیگه بجز دراکو وهرماینی پیداکردن ورفتن چطور با اونا بگردیم هری=فکر بدنیست بریم تینا=بیا اونجا وقتی نزدیک شدم درحال شنیدن سروصداشون شدم هیچ وقت باهم نمی سازند هری=حالا خوب ما باهم افتادیم اگه با پانسی می افتدام از اینا بدتر بودیم تینا=صبر کن اون چی پیداش کردم اونها گل شبنم هری=آفرین بدو برش داریم تینا=دوتا گل هست بیا یکی هم بدیم به اینا تادعوا نکند {پرش زمان به کلاس پروفسور اسنیپ} اسنیپ=پنجاه امتیاز برای اسلایترین وپنجاه امتیاز برای گرفیندو به دلیل معجون صحیح خانم دلاکور واقای پاتر

تینا=کلاس تمام شد هری من دیگه میرم هری گفت باشه من رفتم خوابگاه وقتی درو باز کردم دیدم پانسی داخل اتاقه ماگفتم تو چرااینجای پانسی=دامبلدور اتاق دخترا و پسرا رو جدا کرده مگرنه منم رو ندارم تورو ببینم تینا=نه که من ع.ا.ش.ق توام حرف زیاد نزن پانسی=اوکی بخواب تینا=بانفرت چشمم را بستم داخل این فکر بودم که بادراکو چقدر خوش بودم باآمدن پانسی حالم بدشد که خوابم برد فردا/تینا=بیدار شدم دوش گرفتم ردام پوشیدم تا قبل اینکه پانسی بیدار. بشه رفتم سرسرا دراکو کنار ی پسر جدید نشسته بود سلام کردم دراکو ایشون کی دراکو=متیو ریدل پارسال داخل خونه درس خونده تینا=خوشبختم به نظر پسر خوبی میامد موهای فرفری داشت اما خیلی ساکت بود دراکو شما هم اتاقی هستید دراکو=آرع وتوباکی هم اتاقی هستی تینا=حدسش سخت نیست دراکو=پانسی
تینا=آرع من که خوشم ازش نمیاد متیو=پانسی پارکینسون می گی تینا=آره از کجا می شناسی متیو=دوست خانوادگی ما آما خیلی خود خواه ومغرور من که ازش خوشم نمیاد تینا=منم حالا من ی کلاس با ریونکلا ها برداشتم امروز با شما نیستم من برم سر کلاس بای باعجله آمدم سرکلاس دیدم هری هم این کلاسو برداشته بعد کلاس داشتم میرفتم که دستم از پشت گرفته شد برگشتم دیدم هری هری=میشه بمونی باید ی چیزی بهت بگم تینا قبول کرد میدونی چیه بالکنت:من.... خو.ش.م ازت میاد تینا=بااین حرفش خون توی رگم یخ زد سری اونجا رو ترک کردم امروز دیگه کلاسی نداشتم سری رفتم اتاق حالام بد شد آخه گناه داره اگه ناامیدش کنم چی ولش کن من دراکو رادوست دارم بااین فکرخوابیدم ساعت هفت بیدار شدم رفتم سرسرا هری آمد گفت نظرت چی چشمم را بستم گفتم نه من خو.ش.م از تونمیاد فقط به عنوان دوست
برید تا آخر چالش داریم❤️❤️ باز بدجاتمام کردم دوستان بقیش برای بعد برای ناظر=ناظر جون رد نکن داستان هیچی هم نداره سری انتشار کن دوستان منتظر هستند شخصی نکن که بتواند بخواندن ممنون💚💙❤️💚💙❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هریییییییبییببیییییییییییی تا ابد
عالیییییییییی 😍😍😍
به حضرت عباس روی کرم رو سفید کردی 😑😑😑
کرم دارم چه جور پارت بعد هنوز داخل برسی
عالیههههه پارت بعدی لطفااااا
ج چ:دراکوووو💚💚
ممنون:)
داخل برسی
عالیییی
ج.چ:دراکووو💚
عالی بود💜
ج چ:قطعا دراکوووو:)))))) 💚🖤
مرسی:)
منم دراکوووو
دراکو تا ابدددد:+))) 💚🖤
عالیییییی بید مثل همیشه
ج.چ: هری :)
مرسی قشنگم:)
دیگه جای حساس تمام نکن مگه مریضی اخه چی از جون ما می خوای دیوانه شدم.عالی بود.
ممنون:)
برای هیجان بیشتر بد جا تمام کردم
به دلیل درس زیاد دراین حد نوشتم لذت ببرید💚💙❤️
هشتم 😢
دیگه بدتر
درسا سخت تر🤣🤣