
سلام سلام اومدم با قسمت سوم ببخشید دیر گذاشتم

از زبان ناشناس 1 ( اخر داستان اسمشو میگم تو هر قسمت اسم یه ناشناس رو میگم) : سلام کارلوس، من الان تو نیویورک هستم خونه کای کافن رو شناسایی کردم کی باید وارد عمل شم؟ کارلوس: 28 آگوست وارد عمل میشیم فعلا مرینت کافن رو بپا من: باشه کارلوس 😈( عکس این اسلاید کارلوس هست)
( مشخصات ناشناس 1: قد: 1،80 سن: 23 شغل: جاسوس کشور انگلیس و دبیر کل مقامات، فعلا نامزد کرده اسم نامزدش: کریس شغل کریس: اونم جاسوسه ولی تو سازمان MI6 کار میکنه سن کریس: 24 قد: 1،84)
( راستی کریس اهل آرژانتین هست و ناشناس 1 پاریس شهر لیون) از زبان مرینت: امروز پنجشنبه هست و تعطیل هستیم رفتم پیش مارتین و گفتم داداش که نا خداگاه جیغ زدم و گفتم داداش کجایی کجاییییییی بهو در کمد باز و بسته شد از پنجره باد میومد و پرده هارو تکون میداد یهو همه پریدن بیرون و گفتن تولدت مبارک مرینت و گفتم اوه ممنون از لطفتون ولی خیلی ترسیدم
ساعت 6:30 عصر از زبان ماریانا: به مرینتگفتم میای بریم پاساژ گفت باشه فقط صبر کن لاک بزنم بیام ماریانا: باشه فقط بجنب 😩 تو پاساژ از زبان مرینت: تو پاساژ بودیم که دیدم رافائل و دوس پسر ماریانا باهمن 😳گفتم ماریانا اون رل تو نیس؟ گفتش آره خودشه اما رافائل باهاش چیکار میکنه؟ گغتم نمیدونم حالا بیا بریم بازم بگردیم گفت باشه 😕
از زبان فلورانس ( رل ماریانا) : هی رافائل اون مرینت و ماریانا نیستن که دارن باهم میگردن؟ گفت آره خودشه واو مرینت چه خوشگل شده 🤤گفتم حالا قش نکن آقای جذاب بیا بریم گفت باشه حالا 😒 از زبان مرینت: ماریانا بنظرت کجا میرن؟ ماریانا: آخه به تو چه ول کن بیا بریم
از زبان کریس: الو کارلوس من تو موقعیت هستم بگو چیکار کنم؟ کارلوس: کاری نداره فقط باید ملکه رو بکشی گفتم باشه کارلوس گفت آفرین پسر خوب پاداش خوبی در انتظارته، کریس: تفنگ رو برداشتم و رفتم پشت دیوار سرمو اوردم بیرون و زدم تو مغز ملکه و در رفتم (ماسک داشت برا همین شناسایی نشد )
از زبان کای: دیدم که یکی به ماریا شلیک کرد و در رفت نشستم و گفتم ماریا صدامو میشنوی لطفا منو تنها نزار که مارتین و متیو گفتن پدر چه اتفاقی افتاد؟ گفتم هیچی مادرتون فوت شد گفتن چی که مارتین قش کرد از زبان مارتین: بیدار شدم دیدم آب قند دست پدر هست گفت بیا اینو بخورش
از زبان ماریانا: گفتم مری ببین اینجارو میگه ملکه ماریا کافن در یک حادثه فوت شد در ادامه خبر ها با ما باشید گفت چییی نههه 😭😭😭گفتم اروم باش مری اروم باش بیا بریم خونه، رفتیم خونه و هر کی رفت تو اتاقش و خوابیدیم ( ساعت 11:37 بود)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جووون چه زیبا بید😂❤ عالیه داداش❤
قربونت اجی 😂💋
خیلییییییی قشنگ بوددددد😍😍😍
بعد از ۱ هفته دنبال گشتن بالاخره تو تستچی پیدات کردم 😐
سلام دنبال شدی دنبال کن بی زحمت
عالیییییییییییییییی بود داداش 😍🍓❤️
ملسی آجی 😍♥