💛درد پارت 5💛

از زبون لیدی باگ: چشمامو آروم باز کردم و دیدم توی یه جایی شبیه زندانم.( خب خود زندانه🤦‍♀️) در و پنجره ش میله داشت و روی میله ها هم بسته بودن.( نکته: جوری که نه از بیرون میشد تو رو دید نه از تو بیرون رو) خواستم بلند شم که دیدم دستام خیلی خیلی محکم به یه میله ی بزرگ بس*ته شده. پاهام رو هم بس* ته بودن و دهنم رو هم همین طور. هیچ کس نبود که این موضوع با باز شدن در عوض شد.......

از زبون کت نوار: خیلی شدید گریم گرفت. من: شدوماث!!! م* یکشمت!! آلیا: آروم باش گربه. من یه فکری دارم. من: چه فکری؟( اشکاشو پاک کرد) آلیا: پگاسوس یه پرتال درست میکنه و ما هم میریم پیش لیدی باگ. من: ممکنه جواب نده ولی امتحانش ضرر نداره. آلیا: باید همین الان بریم پیش مکس! من: مکس؟..... آها آره. اونروز که کلویی شرور شد، هویتش فاش شد! آلیا: پس بریم! رفتیم و مکس رو پیدا کردیم. معجزه گرشم آلیا بهش داد ولی چطوری؟ حالا مهم نیست الان مهمتر از اینا باید لیدی باگ رو پیدا کنیم. من: مکس تو باید یه( نقشه رو واسه گفت) خب پس بریم. پگاسوس: اما........

از زبون لیدی باگ: و شدوماث اومد تو! البته بعید نبود. دهنم رو باز کرد. من همین طوری نگاهش میکردم که گفت: چرا تعجب نکردی؟ من: خب چون از یه آدمی مثل تو بعید نبود. شدوماث: آره راست میگی. اوه داشت یادم میرفت! همین امروز تو قراره بم*یری! یکم لرزیدم اما گفتم: خب حالا که چی؟ شدوماث: نه نه نه. قسمت بدترش مونده! من: چی؟ شدوماث: قراره جنا* زه ات مستقیم برسه به دست کت نوار ها ها ها ها ها ها ها!( صدای خنده) من: چی!؟! نهههههههههه! هر چیزی به جز این! شدوماث: نه هیچ راهی نیست مگه اینکه به خوای کت نوار جای تو باشه..............

پایان پارت. به نظرتون جای حساسش بود؟ پارت بعد به زودی و بای❤