حمایتتتتت یادتون نره🌺❤
رهام :
عزیز جونم هنوزم قلبت فقط و فقط واسه من میزنه مگه نه😏...عزیز: آره قربونت برم ..._ یعنی قرار نیست بابابزرگ دار شم؟🤣...عزیز یه نیشگو ل از بازوم گرفتو گفت ...عزیز: اوا خاک به سرم پسر حیا کن عه ...._ چشم عزیز جونم نمیگم میخوام بابابزرگ دارشم 😁...عزیز : من از دست تو چکار کنم😤 ..._ هیچ شکر خدا یه پسر جذاب و دختر کش و که__ ... با دمپایی که سمتم پرت شد از خونه اومدم بیرون چهار روز از دیدن آرام میگذره توی این مدت کم چند بار رفتم دم خو نشون که ببینمش اما خانوا دش می گفتن که نمیشه و آرام نمی خواد منو ببینه واقعا دیگه خسته شدم از بلا تکلیفی و این ماجرا ها ..امروز تولد ۶ ماهگی آوات بود واقعا نمی دونستم چرا هر ماه برای این فسقلی تولد می گرفتن اما من از یه نظر خیلی خوشحال بودم چرا که بهانه ای برای دیدن آرام بود ...هم کیک رو باید سفارش می دادم هم کادو می گرفتم واقعا بخش مهم رو سپرده بودن به من ...وارد شیرینی فروشی شدم یهو با کیکی که دیدم لبخند شیطانی زدمو سفارش دادم برای کادو هم یه ماشین شارژی گرفتم و البته بماند که زنگ زدنای ماهان تمومی نداشت این بشر سر آوات زیادی حساس بود🙄 هعی خدا قسمت مام بشه خودم بهترین بابا میشم 🤩 ...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
پست جدیدم؟
پین؟
اگه خاستی بپاک🍡✨
چقدر ارام لجبازی میکنه
دیگه یکم روان داستان اینطوری شده ولی درست میشه😂
عالییییییییی😍😍😍😍
مرسییی🌺😍😍😍
فداتتتتت😂❤
عالیهههه
مرسیییی گلم😍🌺
عالی پیش میری ♥
نظر لطفته😍❤
گود
تنکیو😍
عالییییییییی بود😍
دلم میخواد ارام رو 😐
بیخیال
مرسیییی😂😂😂