
۵ افسانه ی جالب از سرتاسر جهان

۱- افسانه درازگوش سومالی سومالی کشوری فقیر است که جرم و جنایات زیادی در آن رخ می دهد. از طرفی سرقت و آدم ربایی در این کشور بسیار زیاد است. شاید همین معضلات اجتماعی باعث شده که مادران این سرزمین افسانه دراز گوش را برای کودکان خود بسازند. دراز گوش یک زن آدم خوار در جنگل های سومالی است که بچه های گمشده را می خورد. او گوش های درازش را روی زمین می گذارد تا افراد سرگردان در جنگل را پیدا کند. افسانه ای که بیشتر به کذب بودن نزدیک است تا درستی

۲- پسر دفن شده در دریا هاوایی یک جزیره ای بزرگ است. در سال ۱۹۴۷ گروهی از کودکان ساکنین این جزیره در نزدیکی آبگیر بازی می کردند. یکی از آنها پایش لغزیده و در آب می افتد. کودک علی رغم کمک سریع دوستانش جان می دهد و به اعماق دریا می رود. اتفاقات بعدی که در این آبگیر رخ می دهد، مردم را متقاعد می سازد که روح پسربچه در آب است. این روح دوست دارد تا هر انسان زنده ای را با خود به داخل آب بکشد و آن را با خود جایگزین کند.

۳_وندیگو، از معروف ترین افسانه های آمریکای شمالی سرخ پوستان آمریکای شمالی افسانه ای را روایت می کنند که مربوط به موجودی افسانه ای به نام وندیگو است. وندیگو بسیار ترسناک و تخیلی است و قیافه ای دیو مانند دارد. افسانه وندیگو برای اولین بار در سال ۱۶۳۶ به گوش مهاجران اروپایی تبار ساکن آمریکا رسید. در واقع مبلغان یسوعی بودند که داستان این موجود خیالی را بر سر زبان ها انداختند. موجودی پوسیده و لاغر با قد ۱۵ فوتی را تصور کنید که از خوردن گوشت انسان سیر نمی شود! شهرت این افسانه به قدری بوده که در علوم پزشکی نوعی بیماری به اسم سندروم وندیگو (تمایل درونی به خوردن گوشت انسان) وجود دارد

۴- افسانه کشتی هلندی پرنده اصولا دریانوردان خیلی زور خیالاتی می شوند. شاید دلیل این موضوع، جو موجود در دریا و سردی و گرمی هوا باشد. کشتی هلندی پرنده، یکی از معروف ترین افسانه های جهان در دریا است. داستان کاپیتان لجبازی که با وجود طوفان سهمگین دریایی، تصمیم گرفت به جنوب قاره آفریقا سفر کند. اما کشتی او برای همیشه ناپدید شد و اثری از آن پیدا نشد. طبق این افسانه، نیرویی ماورایی، کاپیتان و خدمه کشتی را به سرگردانی در دریاهای این منطقه محکوم کرده است. کسانی هم که این کشتی پرنده را ببینند، دچار بدشانسی مرگبار خواهند شد

۵غیب گویی های معبد دلفی «آپولو» نام خدای مردم یونان در بیش از ۲۵۰۰ سال قبل بود. در آن دوران مردم از سراسر کشور برای شنیدن نصیحت های خداوندگار خود، به مرکز کشور سفر می کردند. این پند و اندرزها حالتی معمایی داشتند و تنها افرادی خاص قادر به درک آنها بودند. این غیب گویی ها بسیار عجیب بود و کمتر به واقعیت شباهت داشت. سالها بعد و پس از حفاری معبد دلفی، معلوم شد که چند قطعه سنگ آهک در زیر معبد وجود داشته که گاز اتیلن را در فضا پخش می کرد. استنشاق این گاز، حس توهم و گیجی را در بین افراد ایجاد می کرد!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!