
سلام دوستان من اومدم با یک داستان جدید به اسم شکارچی ترول منظورم همون جیم و توبی هست امید وارم خودشون بیاد
جانشین مرلین (دوستان من اسم جانشین مرلین رو نمیدونم)داشت راه میرفت و رو به جیم کرد و گفت الان خوشحالی جیم هم آه کشید گفت نمیدونم باید خوشحال باشم یا غمگین اصلا حالتی نیست که بشه خوشحال بود توبی هم گفت شاید مرلین یکم گند میزد به حاله آدم اما آدم مهربونی بود دلم براش تنگ شده جیم هم گفت من حالم از تو بدتره توبی من باعث مرگ مرلین شدم که کلر سریع گفت....
جیم خودت رو سرزنش نکن تو تاریک شده بودی و جیم شروع کرد به گریه کردن و کلر گفت جیم ناراحت نباش که یکدفعه جانشین مرلین هم شروع کرد به گریه و گفت از همون اول مرلین هوامو داشت و اون بود که منو به این تبدیل کرد(با گریه)و دو زانو رو زمین نشست و کلر گفت ناراحت نباشید من دلم برای مرلین و حتی مرگانا هم تنگ شده
اون آخر سر واقعا آدم خوبی شد و کلر هم داشت گریش میگرفت که اربده گفت ما باید قوی باشیم و بیلینکی هم گفت موندم واقعا چقدر ماجرا و اتفاق های عجیب برامون افتاد،افتاده،خواهد افتاد واقعا شانس نداریم و جانشین مرلین از روی زمین بلند شد و به راهشون ادامه دادن که (دوستان ببینید بی زحمت تو کامنت ها اسم جانشین مرلین و اون پسر فضای نابغه و اون پسر عینکی بود که استیو اذیتش میکرد اسم این ها رو لطفا بگید)خب برگردیم به داستان و همه با ناراحتی به راهشون ادامه میدانند و هی گریه میکردند
اون آخر سر واقعا آدم خوبی شد و کلر هم داشت گریش میگرفت که اربده گفت ما باید قوی باشیم و بیلینکی هم گفت موندم واقعا چقدر ماجرا و اتفاق های عجیب برامون افتاد،افتاده،خواهد افتاد واقعا شانس نداریم و جانشین مرلین از روی زمین بلند شد و به راهشون ادامه دادن که (دوستان ببینید بی زحمت تو کامنت ها اسم جانشین مرلین و اون پسر فضای نابغه و اون پسر عینکی بود که استیو اذیتش میکرد اسم این ها رو لطفا بگید)خب برگردیم به داستان و همه با ناراحتی به راهشون ادامه میدانند و هی گریه میکردند
که بعد از چند دقیقه از جنگل آرکدیا خارج شدن و رفتن به قلعه ی پروازی (همون قلعه که تو جادوگران داستان ها ی آرکدیا بود رو میگم ) و همه تعجب کردن چون اون قلعه هم خیلی بزرگتر بود و هم هیچ کدوم تا حالا اون قلعه رو ندیده بودند برای همین همه تعجب کرده بودند بعد جیم از جانشین مرلین پرسید این قلعه دیگه از کجا اومده که (ببینید من فعلا جانشین مرلین رو مایک صدا میکنم تا شما اسم واقعی جانشین مرلین رو بگید)که مایک گفت این یک قلعه ی دیگه هستش که شاه آرتور برای مبارزه ی بزرگتر نگه داشته بود تا وقتی قلعه قبلی از بین رفت بشه تو این قلعه زندگی کرد و الان همون زمان هستش که ما باید به این قلعه بریم و در ضمن جیم من یک موضوعی هست که میخواستم بگم که جیم گفت چی مایک گفت راستش من میخوام دوباره یک طلسم جادویی برای محافظت درست کنم
و بعد چشمای جیم گرد شد و گنده و بعد داد زد چی و توبی هم به نشانه ی خوشحالی یا پیروزی پرید بالا گفت عالی و بعد مایک گفت اما توبی شاید به صلاح تو هم نیاز داشته باشیم و توبی زمانی که داشت کلی فکر برای طلسم جدید می ریخت تا این حرف رو شنید جوری شوکه شده بود که انگار و با عصبانیت به مایک نگاه میکرد که انگار مایک قاتل مادرش بود و همینجوری با عصبانیت به مایک زل زده بود که بیلینکی گفت....
که بیلینکی گفت اما داکسی (اسمش رو یادم اومد🙂🙃🙂)چطور میخوای این کارو بکنی مرلین خودش به زحمت خیلی زیاد تازه اونم با امکانات تونست این کارو کنه اون وقت تو میخوای چطوری این کارو کنی(در ضمن بیلینکی همه ی این حرف ها رو با عصبانیت و خشم گفت و انگشت اشارش هم همش به سمت داکسی بود)که استیو با هیجان پرید وسط و گفت این که کاری نداره خیلی راحت با جادو میشه این کار رو کرد مثل آب خوردنه که داکسی گفت فکر کنم اگه مثل آب خوردنه بهتر استیو جان این کار رو خودت انجام بدی بعد استیو از تعجب گرد شد و گفت نه نه نه نه اشتباه نکن من جادو ندارم و انگشت اشارش رو به سمت داکسی گرفت و گفت شما جادو داری که توبی گفت بی خیال همه ی این ها الان ما میخوایم چطوری بریم اونجا منظورم همون قلعه هست که اون گربه اژدهایی اومد و گفت ااا(موقع گفتن بعضی وقتا میگن چطوری بگن اونجوری گفت ) راستش .... یک موضوعی .....هستش که من باید بگم و بعد تبدیل شد به یک اژدهای بزرگ و همه خشکشون زد و همینطور بدون حرکت سر جاشون وایساده بودن
خب دوستان خدانگهدار امید وارم خوشتون اومده باشه
در ضمن لایک و کامنت فراموش نشه لطفا کامنت بزارید تا من انرژی بگیرم و داستان رو ادامه بدم
خدانگهدار
.......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 💐
خیلی ممنون
جانشین مرلین اسمش هست دوکسی
اون پسر فضایی اسمش کرل هست
اون یکی هم نمیدونم با ا شروع میشد اها یادم اومد الی پپرجک
خیلی ممنون 🙂🙂راستش من کلا اسم همه ی شخصیت ها رو یادم میره 😂😂😂
وای خدای من
بنده اولین و اصلیترین مورگانا اعلام میکنم چهارمین مورگانا عضو تستچی شد
تا خبری دیگر بدرود
عالی بود
خیلی ممنون
بله حتما میام
بله خیلی ممنون که گفتید آخه در وسط های داستان تک به تک شخصیت های شکارچیان ترول یا جادوگران نیازم میشد