امیدوارم خوشتون بیاد .
غروب چهارم (شروع مدرسه )
هول هولهای سهمگین جو مدرسهی ابتدایی را در بر گرفته بود. صدای خنده، صدای گریه، شور و شوق، غمگینی، همه این صداها در هم مخلوط شده بودند و صدایی خارق العاده را تشکیل میداند. اما در این بین پسری با موی بور قدی کشیده و بلند همچون سروی استوار و چشمانی سبز و زیبای که انگار کهکشانی جدید و کشف نشده بود زیبایی رخسار آن پسر را چندین و چند برابر میکرد. ساکت و در این حال ساکت و بیقرار به چشمان مردی که انگار پدرش بود چشم دوخته بود و با دقت به حرفهای شمرده شمردهی پدرش گوش میداد: پسرم. مدرسه یک عامل کلیذی موفقیت تو و سر لفرازی من است. اما میخواهم چند دقیقه قبل از پا گذاشتن تو در کلاس درس جملاتی به تو بگویم که شک ندارم در آینده به درد تو میخورد.
نازنینم: در مدرسه فقط به تو ریاضی، جغرافیا، جبر، ادبیات و... را به تو میاموزند
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (4)