
سلام! من یک تازه واردم و این اولین تست من هست. اگر مشکلی داره و نظری دارید، خوشحال میشم بگید.

ولین کتاب! " مغازه خودکشی" یکی از کتاب های مورد علاقه من! به نویسندگی آقای ژان تولی و در ژانر کمدی سیاه. روایت داستان، دنیای در حال نابودی را بازگو میکند. این شهر اسمی ندارد، خط زمانی مشخصی در کتاب آورده نشده و تاریخی هم وجود ندارد... گویا تاریخ و زمان دیگر جایی در این دنیا ندارد. مردمان این دنیا افسرده، خسته و ناامید هستند و تنها امیدشان خودکشی کردن و رهایی از این دنیای کذایی ست. در این بین مغازه ای به نام مغازه خودکشی که صاحب ان خانواده تواچ است، وجود دارد که سالها خدماتی برای خودکشی مردم ارائه میدهند و همه چیز به همین روال پیش میرود تا زمانی که پسرک کوچولو انها، آلن به دنیا می آید. آلن کودک شاد و پر امیدی هست که ماموریتش نجات دادن آن دنیا و مردمانش است...

کتاب دوم! " کتابخانه نیمه شب " یکی از بهترین کتاب ها! داستان کتاب، روایت زندگی دخترکی است که در تمام عمرش حسرت خورده است و حال به قدری از زندگی اش ناامید و خسته شده است که می خواد به آن پایان دهد. اما چه میشود این دختر ناگهان سر از کتابخانهای با میلیونها کتاب در بیاورد؟! آن هم نه کتابهای معمولی! در واقع درهایی به زندگیهایی که میتوانست داشته باشد اگر تنها یک تصمیم کوچک را متفاوت میگرفت! این کتاب میتونه هم شما رو افسرده کنه و هم افسردگی رو درمان کند... به خوبی نشان میدهد که تصمیمات کوچک چه تاثیری بر روی زندگی تان میگذارد...

کتاب سوم " شازده کوچولو " اوممم... هرچقدر هم بشنوید دربارش و بخونید، قدیمی نمیشه. خودم چندین بار خوندمش! کتاب شازده کوچولو تنها یک داستان بچگانه نیست، این کتاب به خوبی نشان داده بهترین اتفاقات زندگی را میتوان در بدترین اتفاقات پیدا کرد. میتوان همیشه کودک بود... بزرگسالی تنها یک تصویر ذهنی است نه یکی از واقعیت های زندگی. شازده کوچولو در سفر خود با روباهی آشنا میشود. روباه به او درس های زیادی میدهد مانند رازی کوچک اما مهم «تنها با چشم دل است که میتوان چیزی را دید که چشم عادی قادر به دیدنش نیست.»...

چهارمین کتاب! " دختری که ماه را نوشید " یک کتاب جالب و خواندنی... کتاب دختری که ماه را نوشید، به نویسندگی کلی بارن هیل، روایت داستان مردم یک شهر کثیف و پوشیده از مه، با نام مستعار شهر غمها است. آنها هر سال کوچکترین فرزند خود را قربانی یک جادوگر شیطانی در جنگل میکنند، چرا که معتقدند فقط درا ین حالت زندگیشان در امان خواهد ماند و در غیر این صورت او همه آنها را نابود خواهد کرد. بزرگان ثروتمند شهر به این دروغ دامن میزنند، اگرچه آنها به جادوگر اعتقادی ندارند، اما میدانند که این دروغ مردمی ترسیده، مردمی تحت سلطه، مردمی مطیع به وجود میآورد. آن سال هم نوبت آن دخترک بیچاره رسیده و مانند هر سال او را در جنگل رها کردند. سرنوشت دخترک را دست زان، جادوگر پیر مهربان سپرد و زان آنها را به شهری شادتر با خانوادهای منتظر میبرد...

پنجمین کتاب! " او دیگر انسان نیست!" این کتاب موردعلاقه من هست! کتاب او دیگر انسان نیست به نویسندگی آقای اوسامو دازای، اوسامو دازای در داستانش به توصیف فاصلهگیری و جدایی فردی از جامعه انسانی میپردازد و تلاشهای بینظیر او را برای اینکه عضوی از جامعه انسانی بماند، بیان میکند. دازای در کتابش، فضایی مالیخولیایی و عجیبی را به تصویر میکشد که در آن مردی آشفته حال از زمان کودکی تا بزرگسالی با اطرافیان خود غریبه بوده و هیچگاه نتوانسته خویشتن واقعیاش را نشان بدهد. این رمان توانست در ردهبندی پرفروشترین کتابهای ادبی تاریخ ژاپن، در رتبهی دوم قرار بگیرد.... حتما بخونیدشش...

پایان... اگر خوب بود، پارت دوم هم بزارم؟ همانطور که گفتم من یک تازه وارد هستم و اگه تست خوب نبود، ببخشید چون هنوز زیاد با اینجا آشنا نیستم و اینکه لطفا نظر بدید تا بتونم درستش کنم.... تا بعد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)