یه داستان نوشتم دو فصله هر فصل ۵ پارته اسم فصل اول گل رز مرواریده فصل دوم بازگشت رز حوصله ی معرفی نداشت پس بریم سراغ اصل مطلب
امیدش را از دست داده بود جونی برای ادامه دادن نداشت کاری نمیشد کرد خانه بوی نم میداد تاریک بود از صندلی بلند شد در را باز کرد کودکی را دید کودک سریع گفت:گل رز مروارید داری؟)
من:چی؟
کودک: اگه نداری این کتاب رو بگیر
و رفت کتاب را باز کردم
کتاب:یکی بود یکی نبود
و سریع کتاب سوخت آی دستم و سریع یک نشان شبیه گل رز روی دستم ظاهر شد
یک ماه بعد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
خیلی قشنگ بود 🧡
ممنون مهربون😊
خیلی قشنگه❤️
مننون😘