پارت ششم 🙂❤️
سریع آماده شدم موقع رفتن
کوک بلند داد زد و گفت : صبر کن صبر کن بیا این شیر و کیک هست بخور که گرسنه نباشی من خودم یادم میاد وقتی گرسنه بودم درسو متوجه نمیشدم
من : اره منم مث تو هستم مرسی بای
کوک : میزاشتی من میبردمت ولی هر جور راحتی
من : دیه کم مونده یکی از اعضا بی تی اس ببرم مدرسه مرسی کوکی جونم بای 🙂💜
خلاصه بعد از مدرسه سوسانو بهم گفت : مامانت چند بار به خونمون زنگ زده بود که ببینه چیکار میکنی و ...اینا منم که نمیتونستم بگم پیش هفت تا پسر هستی گفتم با مامانم رفته خرید 😶
من : نه آفرین نه آفرین سوسانو
سوسانو : خو چی میگفتم امروز خودت بهش زنگ بزن
من : میگفتی داره درس میخونه چمیدونم از اینا ...
سوسانو : ببخش به بزرگی خودت 😂
من : باش بابا فعلا
سوسانو : خوش میگذره ؟ با بی تی اس؟
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
عالی بود 🧡
مرسی 💜
ممنونم از نظرتون 🥺💜 پارت بعدی گذاشتم منتظرم بیاد
مرسی 🥺💜
عالی💜👌