فکت از انیمیشن ها پارت 2..

1. کالهون مجبور شد شوهرش را بکشد در دنیای پر اکشن «رالف خرابکار» (Wreck-It Ralph)، کالهون به عنوان یک شخصیت تیرانداز خشن ظاهر می‌شود، اما در زیر پوسته به ظاهر سخت او گذشته‌ای تاریک و غم‌انگیز نهفته است. شوهرش قربانی سای باگ‌های بی‌رحم شد، موجوداتی که بعد از حمله به طعمه‌های خود به شکل آن‌ها درمی‌آیند. وقتی این حمله در روز عروسی آن‌ها اتفاق افتاد، کالهون مجبور شد بلافاصله به دشمن شلیک کند که شکل شوهرش را به خود گرفته بود. برخورد دلخراش با سای باگ رفتار تسلیم‌ناپذیر او را شکل می‌دهد و کالهون را به یک نیروی مهیب در بازی تبدیل می‌کند.

2.سفید برفی هرگز بعد از خوردن سیب بیدار نشد یک تئوری جذاب نشان می‌دهد که شاهزاده فلوریان در انیمیشن «سفید برفی» (Snow White) ممکن است چیزی بیش از یک شاهزاده جذاب باشد. برخی از تفاسیر نشان می‌دهند که او در واقع فرشته مرگ است که سفید برفی را به زندگی پس از مرگ هدایت می‌کند. قلعه‌ای که در انتها به سمت آن می‌روند در میان ابرها قرار دارد و به این ترتیب برای کوتوله‌ها غیرقابل دسترس است. به طرز شگفت‌انگیزی، به نظر می‌رسد سفید برفی تنها کسی است که متوجه حضور شاهزاده می‌شود، درباره فلوریان صحبت می‌کند یا می‌خواند، و این اتفاقات یک معمای جذاب به رابطه آن‌ها اضافه می‌کند. این تئوری عنصری تلخ و شیرین را به افسانه محبوب اضافه می‌کند و دیدگاهی منحصربه‌فرد از نقش شاهزاده ارائه می‌دهد.

3.ایور یکی از کودکانی است که در داستان «پینوکیو» (Pinocchio) به خر تبدیل شده است یکی از تئوری‌ها درباره انیمیشن «وینی پو» (Winnie the Pooh) که به قصد توجیه رفتار غم‌انگیز ایور مطرح شده این است که او یکی از پسرانی است که در جزیره لذت پینوکیو به الاغ تبدیل شده است. این تئوری فراتر می‌رود و اشاره می‌کند که ایور دم خود را حین فرار از دست می‌دهد. با اینکه ایور می‌داند که جایش در جنگل امن است، نمی‌تواند به خاطر از دست دادن زندگی انسانی‌اش ناراحتی‌اش را پنهان کند. این حس عمیق اشتیاق او را از ارتباط کامل با شخصیت‌های دیگر باز می‌دارد و او را منزوی و افسرده می‌کند.

4. انیمیشن «علاالدین» (Aladdin) در یک سرزمین بایر پساآخرالزمانی می‌گذرد یک تئوری جذاب درباره دنیای انیمیشن «علاالدین» نشان می‌دهد که داستان فیلم در گذشته اتفاق نمی‌افتد، بلکه در آینده‌ای پسا‌آخرالزمانی رخ می‌دهد. جن دوست‌داشتنی به خاطر ارجاعات طنزش به فرهنگ عامه دهه 90 معروف است، در حالی که بازی ویدیویی «علاالدین» دارای آیتم‌های امروزی مثل تابلوهای توقف است. نکته قابل توجه دیگر این است که یکی از تاجران علاالدین ظروف کمیاب نگهدارنده می‌فروشد. با در نظر گرفتن این نظریه، جادویی که در داستان وجود دارد، از جمله فرش پرنده، به عنوان فناوری پیشرفته‌ای معرفی می‌شود که در طول زمان منسوخ شده است. فروریختن غار شگفتی‌ها با این تصور همسو است؛ مثل یک گاوصندوق با فناوری پیشرفته، سعی می‌کند مزاحمانی را که سیستم امنیتی آن را سرکوب می‌کنند، نابود کند.

5. گستون مادر بامبی را کشت یک نظریه تاریک در انیمیشن «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) این است که گستون همان شکارچی است که مادر بامبی را کشت. در حالی که گستون درباره هیبت بی‌رقیب خود آواز می‌خواند، صحنه با نماهایی از گوزن‌ها تداعی می‌شود که یادآور جنگلی آرام است که بامبی آن را خانه می‌نامد. علاوه بر این، یک سر گوزن تاکسیدرمی‌شده روی دیوار پشت سر گستون بسیار شبیه مادر بامبی است. طبیعت سنگدل گستون و بی‌توجهی به هیچ چیز جز خودش این نظریه را قابل قبول می‌کند. این ادای احترام ظریف به «بامبی» (Bambi)، طرفداران را دعوت می‌کند تا به موضوعات اساسی که این داستان‌های به ظاهر متفاوت را به هم متصل می‌کند فکر کنند.

6.موانا در واقع در طوفان می‌میرد در ابتدای انیمیشن «موانا» (Moana)، یک طوفان شخصیت اصلی را درست قبل از اینکه در جزیره مائویی به ساحل برسد تقریبا غرق می‌کند. با این حال، یک نظریه نشان می‌دهد که او در واقع غرق شده است. از لحظه‌ای که به آن جزیره می‌رسد تا زمانی که ته‌فیتی او را به خانواده‌اش باز می‌گرداند، موانا فقط با مائویی، هیولاهای موجود در قلمروی زیرزمینی و روح مادربزرگش ارتباط برقرار می‌کند و حتی قادر است با روح مادربزرگش به مدت طولانی صحبت کند. این تئوری همچنین روشن می‌کند که چرا مادربزرگ موانا به خاطر قرار دادن او در این مسیر خطرناک عذرخواهی می‌کند.

7.نمو تجلی غم مارلین است بر اساس یک نظریه تاریک دیزنی، نمو از حمله باراکودا در ابتدای انیمیشن «در جست‌وجوی نمو» (Finding Nemo) محصول پیکسار جان سالم به در نمی‌برد و به این ترتیب، نمو در واقع وجود ندارد. در عوض، مارلین پسرش را به عنوان یک مکانیسم مقابله‌ای برای تسکین تنهایی طاقت‌فرسای خود تصور می‌کند. برخی از طرفداران این نظریه آن را بیشتر گسترش می‌دهند و معتقدند که کل فیلم شامل پنج مرحله غم و اندوه است؛ انکار، خشم، بهانه‌جویی، افسردگی و پذیرش. برای مثال، مارلین عصبانی می‌شود که نمو خیلی از او فاصله می‌گیرد و سعی می‌کند نمو را متقاعد کند تا در خانه‌شان محبوس بماند. ناامیدی مارلین زمانی که از پسرش جدا می‌شود محسوس است، اما در نهایت، نمو را می‌پذیرد.

خب دیگه تموم شد مایل به پارت 3؟ چالش: اخرین انیمیشنی که دیدی کی بوده و چی بوده؟