غریب...💔

غریبی امام حسن از همون سن ۹ سالگی شروع شد.... وقتی که دست در دست مادر در حال برگشتن به خونه بود💔

وقتی که حضرت زهرا فدک رو پس گرفتند و در حال برگشتن به خونه بودند عمر میاد و به زور میخواد فدک رو پس بگیره و خانم نمیدن عمر یک لگد به شکم میزنند که باعث س.ق.ط فرزندشون میشه و بعد هم وقتی که می‌خوان سیلی بزنن امام حسن میان جلوشون و بگیرن که پرت میکنن امام حسن علیه السلام و به اون طرف و چنان سیلی به مادر میزنن که گوشواره مادر شکسته میشه💔 حتی بعد از رفتن به طرف خونه راه رو گم میکنن💔 اونجا بود که امام حسن علیه السلام به معنای واقعا شهید شدند.... امام حسن هیچوقت راجب اتفاقی که افتاد و ایشون دیدند با هیچکس حتی افراد نزدیکشون هم صحبت نکردند😔🖤

امام حسن در جمعی که نشسته بودند توهین هایی که به پدرشون میشد رو می‌شنیدند اما به خاطر اینکه جنگی صورت نگیره مجبور به سکوت بودند...💔😔 اما وقتی در کربلا به پدرشون توهین شد امام حسین علیه السلام به طرف فرد توهین کننده یورش بردند

امام حسن وقتی که به خونه برگشتند روزه بودند و از همسرشون طلب آب کردند و جعده داخل آب سمی ریخت که خرده شیشه داخلش بود و تولید کننده سم گفته بود یک قطره از سم رو اگر بریزی توی دریا کل ماهی ها رو میکشه و کل این سم و به مولا دادند😔😭یکی میشه همسر امام حسین رباب که تمام زندگیش که یک بچه شیرخواره بوده رو میده به امام حسین و یکی هم میشه جعده... و این سم کاری می‌کنه که جگر حضرت پاره پاره میشه و بالا میاد😔💔

بعد از شهادتشون هم آقا رو رها نکردند....وقتی که بردند ایشون رو کنار پیامبر خاک کنند اجازه ندادند و به وصیت خود ایشون که گفته بودند اگر اجازه ندادند من و بقیع خاک کنید به طرف بقیع راهی شدن و در راه رسیدن به بقیع از روی پشت بام ها شروع به تیراندازی به جسم امام حسن علیه السلام کردند...😔🖤 ایشون حرم ندارند و اجازه ندادند و انگار هنوز هم نمیدن که براشون حرم ساخته بشه