
سلام اومدم باادامه پارت سوم رمانم امیدوارم خوشتون بیادلایک وکامنت هم فراموش نشه😊❤ خداکنه تستچی تستم روقبول کنه🙏
خب درروکه بستم توراهرو خوردم به جیمین_عه سارینا +جانم _امشب اینجا میمونین +چیییی ولی یکی ازدوستام توخوابگاه تنهاست _خب بهش زنگ بزن بگوکه اینجامیمونی +باشه ^الوساری +الولی یآ امشب بی تی اس ایناگفتن که اینجابمونیم ^باشه مشکلی نی فقط لباست رومیدی بپوشم؟ +باشه ^مرسی توت فرنگی _چی شداینحامیمونین +وااای زهره ام ترکیداره میمونیم _وااای چه خوب شد+چی _عه هیچی +حوصلم سررفته میخوام کتاب بخونم کتاب متاب اینجاسراغ نداری؟؟ +هیونگ نامجون داره بهت میده +واقعا الان کجاست _تواتاقش +رفتم جلواتاقش درزدم €بله +من ساریناام میشه بیام تو€البته بیاداخل سارینا +سلام €سلام باهوش خانوم چیزی میخوایی +اره یه کتاب میخوام بخونم €باشه البته بلندشدرفت سمت قفسه کتاب منوبردپیش قفسه کتاباش €ساریناکدوم میخوایی +واااای توچقدرکتاب داری همشوخوندی €البته +وای نمیدونم کدوم روانتخاب کنم میشه توانتخاب کنی €من +اره €ازاونجایه که تورشته ات پزشکی من یه کتاب پزشکی واست سراغ دارم کتابهای پزشکی میخونی +البته من ازبچگیم کتابهای پزشکی دوست داشتم ودارم وزیادمیخونم البته همه نوع کتاب دوست دارم €اهوم خوشحالم که خوندن کتابهارودوست داری €اون قفسه بالایی هست اونجا +اهوم باشه دستم نمیرسیداون بالا یهواحساس کردم یه دست روی دستمه€ انگاردستت نمیرسید+اره خیلی ممنون بیابشین پیشم سارینا +باشه صندلی رواوردنامجون من نشستم اونم روبه رونشست €سارینا +جانم €توایران دوست داری یاکره €هردوش +نمیخوای کره زندگی کنی +من نه بایدبرم ایران اگه پدرومادرم اجازه دادن میخوام یه خونه داخل کره بخرم که وقتی اومدم کره اینجا خونه داشته باشم €واقعا +اره €اهوم واقعاازباهوشی توخوشم میادوخیلی هم خوشگلی علاوه برباهوشیت +ممنون همه میگن راستی امشب اینجامیمونیم €واقعامیمونین نمیدونم ولی حس کردم خیلی زدتوذوقش خوشحال شد +اتاقی چیزی نیس اضافه باشه من وبیتاتوش بخوابیم €راستش یکی هست اونجا اونورراهروخیلی اتاقه قشنگه امیدوارم خوشت بیاد خب بیایکم حرف بزنیم اومدجلوتر+_من نمیدونم چی بگم هرچی که میخوای بپرس من جواب میدم عه €چندسالته؟+۲۲سالمه€ یه سوال دیگه چراایقدرخوشگلی +من چه بدونم€ چه خبر؟+چه خبرچیه دچارکمبوددیالوگ شدی؟! €عه نه تازه میخواستم یه چیزی بگم یادم اومد اومدنزدیک تر +هوی میخوای چیکارکنی من که همینجورداشتم ازترس سکته رومیزدم نکنه میخوادیه منحرف بازی دربیاره اومدصورتشواوردنزدیک صورتم €چشمات +چی €چشمات خیلی رنگشون قشنگن+ اره قهوه ای عسلی هستن+ اره واوبه جزئیات صورتم هم دقت میکنی واقعاکه
+میشه بس کنی اخه این چه سوالیه €هیچی به رنگ چشمات دقت نکرده بودم €خب درسات تودانشگاه چطوره +خوبن کلاتعریف من تودانشگاه هم بخاطرهوش بالام هم ایرانی بودنم وهم خوشگلیم کلا پسرای دانشگاه ازهمون روزاول دیدنمون من وبیتا رودهنشون بازموند همشون سعی میکردن به هرنحوی که شده باهاشون رل بزنیم ویابه من وبیتا نخ میدادن€چی نکنه تونخ هاشون روقبول کردی +نه خیرم مگه مرض دارم واسشون نخ هاشون جلوچشماشون تیکه تیکه میکردم €وای دخترتوچقدرشری مااینیم دیگه اتفاقی دستم روتوجیبم بردم به دفترچه تقویم که توی جیب هودی ایم بودخوردم +نامجون €جانم +درباره حافظ شیرازی شنیدی نه کیه اون یکی ازبهترین وبزرگترین شاعران ایرانی هستش کشورایران درزمان های قدیم شاعرین زیادی داشته خواجه حافظ شیرازی اون میتونست اینده روپیش بینی کنه €واقعا چطور؟؟!!؟؟ +اره داستان داره داستانش روواسش تعریف کردم €وای +بعدهاکتاب فال حافظ یعنی فال میگیری تاازکارهای اینده ات باخبربشی روتقویمها هم زده ان میخوای یه نگاه بندازی البته به فارسی نوشته €خب توواسم میخونی باشه نشستم جفتش +خب اول نیت کن €یعنی چی +یعنی ارزویاخواسته ات روبگوچشمات روهم ببندباشه خواسته روگفتی بامن انگشت روبزارسریکی ازاین اعدادچشمات روبازنکن باشه€ باش. +عه سر فلان صفحه افتاد اهوم میگه هیچ وقت درزندگی تسلیم نشوتلاش کن به هدفت وبه انچه که میخواهی خواهی رسید. € یعنی درست گفته +قصدفضولی نباشه هااااچی خواسته ای داشتی که فالت اینوگفت €من که نبایدبگم خواسته ام روبهت بگم هومم+ باشه خیلی بدی €مااینیم دیگه+ شب بخیرخوابم میادبرم بخوابم€ شب توهم خوش کتاب روجانذاری+ وایی نزدیک بودیادم بره +بیتا °جانم +بیابریم تواتاق بخوابیم °باشه بیابریم رفتیم +وای نامجون چه کتاب خوبی درباره اعضای بدن بهم دادیعنی خط به خطشونشستم خوندم °هوی توت فرنگی کتاب پزشکی که نامجون بهت داده یعنی ایقدرمطالب جالب داره که توداری میخونی +اره بایدهمشوحفظ کنم °اگه امشب خواب واسمون گذاشتی توت فرنگی دوساعت تمام نشستم سرش ازبس که خسته ام بودسرکتاب خوابم برد صبح زودترازهمه من وبیتاپاشدیم صبحانه رواماده کردیم اعضاهم کم کم بیدارشدن ¢واوچه صبحانه قشنگی جای خوردن داره ها+ممنون جی هوپ نوش جان ¢عه راستی سارینا +بله ¢چراغ اتاقتون روشن بودشب چی کارمیکردی +داشتم مطالعه میکردم ¢واقعا چقدرخوب + اره ازبس که خوندم سرکتاب خوابم برد€پس ازکتابی که بهت دادم خوشت اومد+اره مرسی جالب بودخط به خطشو حفظ کردم تاشب طول کشیدبعدازخستگی سرکتاب خوابم برد اعضا:😂😂😂 *این صبحانه روبیتاتووسارینا درست کردین °اره تهیونگ *وای خیلی خوش مزه شده دست هردوتون دردنکنه +°مرسی نوش جان تهیونگ \سارینا +بله جین \ناهارامروزروخودت درست میکنی ؟؟
+البته چه غذایی باشه \غذای ایرانی +باشه برنج وخورشت چطوره ؟یه غذای اصیل ایرانیه \باشه خانومی درست کن ببینیم خوش مزه اس +ولی مطمئنم به خوشمزگی دستپخت شمانمیرسه \شایدرسیدازکجا معلوم+ باشه شروع کردم به پختن غذابیتاهم به کمکم غذارواماده کردیم +بفرمایین \بوی خیلی خوبی داره بزاریه کم ازش طعم بگیرم هممم خیلی خوش مزه اس این چیه ؟!+خورشت اینم برنج ••وای ساریناتویه اشپزماهری هستی ¢اره دستپختت خیلی خوشمزه اس -البته باکمک خواهرعزیزم بیتا هم بود*دستپخت جفتتون حرف نداره _ساریناخوش مزه اس نداری بهم بدی +چراهست بازم میخوایی بگیرم واست_ اره خیلی خوش مزه بود £واقعاتویه کدبانوی همه چی تمام هستی +مرسی شوگا
\سارینا +بله \بیابریم صحبت کنیم +باش +عه جین این اتاقته چقدرقشنگه وااای عروسکهای خوشگل \عروسک دوست داری +عاشق عروسکم ازبچگی دوست داشتم اتاقم پرعروسک باشه که مامانم نزاشت گفت خواهرات یه چیزسالم هم توخونه نمیزارن چه برسه عروسک نشستیم سرتخت راستی جین \جان +بزاریه نگاه به دستت بندازم \چیزی شده+ نه میخوام ببینم چطورشده دستش رواوردجلو\ببینش خانم دکتر+اوه سوختگی دستت چرک کرده همین انتظارهم میرفت به این چرک بعدسوختگی میگن ادرارسوختگی که بعدازاینکه دستت میزان سوختگیش بالا باشه ادرارسوختگی بایدبالا بیاد\اها عه سارینا +بله جین \ول کن دفعه بعدموقعیتش پیش اومدحتمایهومیاد سمتم واای چی کارکنم یهوبغلم کردمن هلش دادم یهوبه خودم اومدم+ من برم پذیرایی پمادت روبیارم \باشه رفتم بیرون +اومدم بیااین پمادروبگیرهرروز۲باربزن صبح وشب /اها +الان برات میزنم دردت کمتربشه دستت روجلوبیارهمینجورکه داشتم پمادمیزدم رودستش دزدکی منونگاه میکرد +هش چشات درنیومدن دزدکی نگاه نکن \باشه +خب دستت تمام مواظب دستت باشه اقاخوشگله \راستی+ بله \یکی ازاین عروسکارومیخوای بهت بدم +عه واقعا پس اون میخوام اونی که قرمزه \باشه بیابرای تو +مرسی خیلی قشنگه من برم دیه توهم بیابریم
+خب بهتره مابریم ازمهمان نوازیتون هم ممنون °عه ساریناکجا +دانشگاه دیگه *حالاچه اصراریه بمونین + نه نمیشه تهیونگ جان بیتایالاپاشوبریم °نمیام +عجب ها مگه اومدی خونه خاله یالا پاشوبریم °نمیام+ دختره ی لوس وایسا بایددست وپات روببندم °چی میشه بمونیم +یه ساعت دیگه کلاس داریم °بعدکلاس بیاییم پیشتون اعضا:البته +خوپاشو دیگه😒 °خدافظ تهیونگ *خدافظ بیتا +ازدست توبااجازه ببخشیدتوزحمت افتادین😔 £نه باباچه زحمتی بازم بیا رفتیم *جیمین _هوم *بیتاخوشگل بود _عاشقشی *اره توهم عاشق ساریناهستی _اره بهش هنوزنگفتم *انگارکل اعضاعاشق ساریناشدنه _چیییی😵 *ازکوک ونامجون وشوگاوجین هم پرسیدم گفتن بهش علاقه دارن گفتن خیلی ولی هنوزاعتراف نکردن😞 بهش ساریناباس خودش انتخاب کنه _وای نه😟 *اره متاسفانه اینجورشده توراه °سارینا +بله °احساس کردی اعضایه حس خاص نسبت بهت دارن +اینکه عاشقمن ؟؟! °چطورفهمیدی😲 +میخواستن بهم اعتراف کنن ولی من فهمیده ام °دخترحالاکیوانتخاب میکنی +هیچکدوم °هه چندتاپسره جذاب وخوشتیپ که کل دنیاآرزوشون باهاشون ازدواج کنن عاشق ساریناشدن ساریناهم داره ردشون میکنه😞 +بیتاخودت میدونی ک من پنهانی ارمی بودم واینکه خانواده ام ومهم ترپدرومادرم مسخره میکنن یه چیزی میگن رسم ورسومات ما ودین ما ولباس پوشیدن ماهمچیمون اززمین تااسمون فرق میکنه😒 درک کن لطفامن بهترین وعزیزترین دخترخانواده ام اینجوری که ابروم رفته جلوخانواده به علاوه ماایرانیاازاوناهم خوشگلتریم😎°خاک برسرت فکرابرویی پس دلت چی این وسط دلت داغون نمیشه واینکه اینجورفکرنکن 😢+شایددلم داغون بشه من شکست عشقی قبلا خورده ام واینکه ازنظرمن خیلیم زشتن °ببخش نمیخواستم یادت بیارم😫 ولی اگه یه باردیه اینجورگفتی سارینادرباره شون میکشمت😬 اوناهم ادمن بهشون بگی ناراحت میشن😓 +به جهنم حتما بهشون میگم چقدرزشتن😏 خب بریم دیرمون شد رفتیم سرکلاس ^چطورین دخترا خوب بودا اونجا بزارحدس بزنم حتمااعضاعاشق ساریناشدن °چجورم واقعازدی به هدف ^مااینیم دیگ +عروسیت کیه ^فردا +باشه تافردااماده ایم دیگ ^اره لباساروکه گرفتیم دیگه
خلاصه فردا واس عروسی لی یآ لباسامون روپوشیدیم لباسم روپوشیدم ازاتاق زدم بیرون به محض اینکه اومدبیرون دهن لی یاوبیتاوامونده بود +چطورشدم بیتایه تک سرفه ای کردمحکم زدپشت لی یآ °لی یآبه خودت بیا ^باشه یه اب قندبده دارم میمیرم °بیابگیر +خیلی بدشده ام °نه بابا خودت روتواینه نگاه کردی عین یه فرشته شدی نگاه کردم خودم +ههه این منم وای چقدرخوشگل شدما ^د لعنتی واسه همینه فشارم افتاد وااای مردم +موهام روچیکارکنم ^میریم ارایشگاه درستشون میکنن تاج روکه به موهات بزنی قشنگ ترمیشن رفتیم توارایشگاه من شنل روهمینجورروسرم پیچونده بودم لباسم سیاه بودبااستین هاپفی زردوقشنگ عین همون لباس عروسابودولی فرق داشت سیاه وطلایی بود خانم آرایشگرکه منودید دهنش کف کرد ؛؛؛ماشااالله چقدرخوشتیپ هستین وخوشگل خانم +ممنون موهای لی یآ رودرست کردخیلی قشنگ شده بود+واااای لی یاتوچقدرخوشگل شدی °اره خیلی ؛؛؛اره خانم روقشنگ درست کردم خیلی زیباشدین ^مرسی ؛؛؛حالاشمابشینید +عه من؟؟! ^اره دیگه نشستم ارایشگره موهام رودرست کرد تاج روگذاشتم سرموهام ارایشم کردم برگشتم سمت بیتاولی یا +چطوره دهناشون بازموند °یاعبرفرض ^واااای اب قندپلیز چطورشدم ^باباخیلی خوشگل شدی بیتا °بله ^مگه خوشگلترازاین جیگرهست °نمیدونم ولی ساریناهمیشه توعروسی هاخوشگلترین دخترتوی عروسی هاهست ^واقعا °حالاببین لی یآدهن پسراتوعروسی چقدروامیشه ^اخ گل گفتیاااا +عه میشه بس کنین °راستی شوهرلی یآخیلی پولدارومعروفه +چه خوب °اره بی تی اس روهم دعوت کرده +هااااا ^ارههههه وااای همه ادم معروفاتوعروسین +چیزه من نمیام بیتاولی یآباهم گفتن :بایدبیایی به محض اینکه اومدیم توعروسی چشمای همه برگشتن سمتم دهنای همه واااامونده بود پسراهمینطوردهناشون واامونده بود عه دوباره پچ پچ ها @ این دخترخوشگله رومیشناسی؟!& نه ولا :وااای چقدرخوشگله !!عین فرشته ها میمیونه ٪کاشکی منم مثل اون خوشگل بودم٫٫٫ وای چقدرکیوته ¡¡¡خیلی خوشتیپه ±± یه خانوم تمام عیاره ٬٬٬اسمش چیه بی تی اس هم تواون عروسی لی یآاینابودن _ پچ پچ هادرباره چه دختریه ••نمیدونم جیمین دارن میگن دختره داره میاداینجا میگن خوشگلترین دختره جمع هست _اره مشتاقم دختره روببینم اومدم ای وااای بی تی اس جلوچشمم بوددرست حدس زدم دهنای اوناهم واموند _اینکه اینکه ... ••وااااوخیلی خوشتیپ وخوشگل شده €سارینایه خودمونه وای چقدرخوشگل شده £واااای چقدرخوشگل شده ¢وااای خدامگه خوشگل ترازساریناهست \وای خداخیلی نازشده *اره خیلی خوشتیپ شده من همینجورمیرفتم بالی یآ راه میرفتم پچ پچ روهم میشنیدم گوشهاروتیزکرده بودم لی یآاروم بهم گفت^ ببین بی تی اسو برگشتم سمتشون نگاهشون کردم دهناشون واااشده بود ^توملکه این عروسی شدی خوشگلترین دخترتوی عروسیمون وای لی یآبه شوهرش گفت این دوستم ساریناس ~خوشبختم +منم همینطور~خوشگلترین دخترعروسی شماشدین همه دارن میگن خیلی زیباهستین وای خداتوی عروسی همه داشتن نگاهم میکردن خانواده لی یآایناهی می اومدن بهم سلام میکردن میگفتن چقدرخوشگلی اهل کجایی چندسالته منم جواب میدادم وااای پسراشون هم می اومدن خیلی خوشگلی خیلی کیوتی وای چقدرخوشتیپی تو همینجورمیگفتن
خب من وبیتا ولی یارفتیم پیش پسرانامجون: €واوعروسی روترکوندی جیهوپ:¢خوشگلترین دخترتوعروسی شوگا:£من که چشام دراومده بود کوک:••خیلی خوشگل شدی سارینا جیمین :_واااای خداخیلی کیوت شدی تهیونگ:*اره واقعاخیلی خوشتیپ شدینه جین:\من چیزی ندارم بگم دهنم واشده بود خیلی خوشگلی بعدعروسی جیمین میادپیشم یه جای خلوت بودم کسی اونجانبود_سارینا +بله _میخواستم بهت اعتراف کنم یکم من ومن کرد_من عاشقتم ودوست دارم +خب مبارک باشه هااااامنودوست داری _اره +من نمیدونم چی بگم _اومدنزدیک تر+دیوونه میخوای چی کارکنی هوی باتوام نزدیک نیابدمیبینی _چرا+ خیلی بی شرم وحیایی جیمین اومدنزدیک صورتم منوبغل کردلباش رولبام گذاشت شروع به بوسیدنم کردمن ازعصبانیت زدم بیهوش کردم +جیمین منوببخش جیمین مجبوربودم دیگه وای چقدرم خوشتیپ شدیاا بلندش کردم وای چقدرسنگین بود به زور اون هیکل سنگ مانندش رو بلندکردم فرستادمش پیش بچه ها *وای جیمین هیونگ چی شده ؟؟ +بیهوش شده تهیونگ €واااای نه همین حالا ببریمش خوابگاه +باشه نامجون بردمش تواتاقش ورفتم پیش نامجون €واس چی بیهوش شده +دلیل داره €بیهوشش کردی واس چی _+عه میخواستم واسه ازمایشم یه حیوون روبیهوش کنم جیمین اونجابودگفت منوبیهوش کن بیهوشش کردم €😂😂😂😂😂😂وااای خدااون گفت بیهوشش کنی +اره حیوون ماالان۵ساعت دیگ پامیشه 😂😆 €ازدست تو😂 €راستش میخواستم یه چیزی بهت بگم +یاخداچی شده €نه اتفاقی نیفتاده میخواستم بهت بگم که دوستت دارم +خیلی باحال شدچجوری €خودم هم نمیدونم تودلم گفتم عاه دوباره دسته گل به اب دادم اومدجلوم نامجون بغلم کرد€خانم دکتراینده دوستت دارم یهوروصورتموبوسید داشت به لبام نگاه میکرد همین که میخواست لبشوروبزاره رولبم ماچ کنه منو +بس کن بابا €باشه فقط دلم میخوادببوسمت همین.... اروم منوبوسیدحس کردم تویه بغلش توحال خودم نیستم حتی موقعی که جیمین منوبوس کرد یهوچشمام روبازکردم دستاش روکه سفت کمرم روگرفته بود روبازورازخودم جدا کردم داشت لبامو میبوسید بیشتر..سینه اش روبه عقب هل دادم + ولم کن بسه دیگه € باشه +من برم €کجا +همین جام €چراهمش ازدستم درمیری خیلی خجالت کشیدی +هه بچه شدی واس چی خجالت ازچی €ازمن +هه چه غلطا من برم
رفتم جلوی دراتاق کوک درزدم +کوک سارینا ام اجازه دارم بیام تو هیچ صدایی نشنیدم دوباره درزدم هیچ صدایی نیومد نگران شدم در رو محکم باز کردم دیدم که کوک نشسته جلو بالکن +اوفف کوک نگرانم کردی رفتم سمتش کوک داشت گریه میکرد +هوی کوک چراگریه میکنی ••چیزی نیس +بگوچراگریه میکردی دستم روبردم موهای صاف مشکی ویکم بلندش رونوازش کردم +یه مردهیچ وقت گریه نمیکنه ••وقتایی که دلم میگیره گریه میکنم +بهت نمیادایقدراحساساتی باشی دست بردم اشکاش روپاک کردم +بهم قول بده که گریه نکنی باشه ••باشه+ من برم دیگه مرسی که هستی برگشتم سمتش ••ازت ممنونم +پسره ی خنگ الاغ اینوکه گفتم خیلی باحال شد آتیشی شد••اهااینجوریه حالابهت نشون میدم +میخوایی چیکارکنی منوبزنی ••اره شاید +باشه من کاراته ام خوبه زدمت اون موقع میفهمی ••هه من کمربندمشکی کاراته رودارم +منم از ۱۳سالگی کلاس کاراته میرفتم ••باش اماده ای +اره خودتوواسه شکست اماده کن اول بسم الله مشتم خوابیدتوشکمش بعد پاهام روزدم روکمرش اوخ و آخش دراومد ••آی دختردردداره خودت خواستی بایه مشت میخوادبزنه سردستم امامن جاخالی دادم باپاهام زدروپاهاش ••آخ نقش زمین شد +تاسه میشمارم پاشو۱و۲و...۳باختی بدبخت ازیه دخترباختی 😂 برم واست یخ بیارم یخ پیچوندم سریه پارچه تمیزاوردم زدم روی سرش ••بااینکه یه پزشکی ولی ورزشت هم خوبه +اره یه دکترهمیشه بایدبه فکرسلامتیش باشه اینوبگیرروسرت دردش زیادنشه ••اخ دخترچیکارم کردی +خوحقت بود من برم داخل اشپزخونه یه چیزی بخورم ••باش
رفتم سمت اشپزخونه یونگی تواشپزخونه بود £عه سارینا توهم گرسنه ای +اره الان غذارواماده میکنم غذارواماده کردم گذاشتم جلوشوگا £مرسی +نوش جان هندزفری هام روازجیبم دراوردم وکتابم روهم اوردم £توباهندزفری زیاداهنگ گوش میدی+ اره خیلی شبهاموقعی که میخوام بخوابم هم اهنگ گوش میدم راستی من میخواستم بهت بگم اگه میشه دوباره بهم پیانوزدن روبیشتریادم بدی £البته چراکه نه باهم رفتیم تواتاقش نشستم پای پیانوش شروع کردم به پیانوزدن یونگی هم داشت نگاه میکردسر تکون میداد£آفرین خیلی خوب پیانومیزنی فقط یه اشکال داشت +چه اشکالی داره نشست سرصندلی بیابشین سرپام +هااااا تودلم گفتم خدایاامروزگناه کردم ب کل گناهانم روببخش گفتم +صندلی چیزی سرپاهات خواذیت میشی اگع بشینم £نه اشکالش چیه +هیچی نشستم سرپاهاش٬£ نگاه کن سارینااینجوری دستت رومیزاری +اینجور £نه دستم روگرفت گفت اینجورپیانوبایدبزنی تاقشنگ ترباشه +اها +اهابلندشدم +عه بهتره ... من. برم £حق بهت میدم که ایقدرهل شدی +نه من هل نشدم
+چی شده چراامروزخیلی عجیب شده یامن دارم خواب میبینم یاخدااا بیتاولی یآدرست گفته بودن توهمین فکربودم جیمین به هوش اومده بودهمه اعضابالاسرش میخندیدن _هاااچتونه مگه دستم بهت نرسه سارینا من که قایم شده بودم داشتم ازخنده میمردم دست خودم نبودعصبی بودم زدم بیهوشش کردم همینجورمیخندیدم یهویکی ازپشت میادمیگه اینجایی سارینا باترس اب دهنموقورت دادم یاخدایاعبرفرض الان منومیکشه برگشتم دیدم جیمینه وااای واسه یه لحظه تنم مورمورشد_تومنوبیهوش کردی +خوتوکاری کردی بیهوشت کنم _میخوای کاری کنم برگردی ایران +جرات داری این کاروبکن من خودم میدونم چیکارت کنم _من میبخمشت به یه شرط +چه شرطی که امشب اینجاتواتاق من بخوابی +چییی شرطتت واسه من همینه _اره+ قبوله رفتم حمام اخیییش دوروزبودیه حمام درست حسابی نکردم بعداینکه حمامم تموم شد جیهوپ درحمام روزد¢کی توحمومه +ساریناام حمامم تمام شده بی زحمت لطف میکنی حوله واسم بیاری ¢عه حوله حوله کجاست +جیهوپ چی شد ¢الان میارم دست روچشماش گذاشت¢ بگیرحوله رونگاهش کردم حوله روگرفتم گذاشتم روموهام ¢کارت تموم شدچشمام روبازکنم ؟؟یه نگاه کرددوباره دست روچشماش گذاشت بعددستش روبرداشت ¢عه توازقبل لباس پوشیدی +اره اگه بخوای تاواست درشون بیارم ¢په حوله واسه چیت بود +واس خشک کردن موهام همش نگاه میکردبهم داشتم موهام روخشک میکردم +چی شده چیزی روصورتمه یاروموهامه ¢نه هیچی رفتم توپذیرایی بیتاوتهیونگ که تواشپزخونه سرمیزداشتن باهم داشتن صحبت میکردن منم رفتم یه جانشستم واسه یه لحظه سرم روبالاگرفتم داشتن نگاهم میکردن واااچه تونه اعضا:هیچی هه تودلم گفتم عاشقمن دارن نگاهم میکنن واقعاکه خب وقت خواب بودرفتم اتاق جیمین اخ سرتختش درازکشیدم بیشعورپتوروتاسرش گرفته بودمنم چاره ای نداشتم جفتش بایدمیخوابیدم وگرنه بایدمی اومدم روزمین میخوابیدم سرم روگذاشتم سربالش یکم هم ازش فاصله گرفتم یهودستش خوردبهم باپازدم روکمرش _اخ دختردردت چیه +دست بهم نزن _هوم چاره ای ندارم مجبورم +نزدیکم نشوجیغ میزنمااا دستش رواوردجلودهنم _هیس جرات داری جیغ بزن چراازدستم میخوای فرارکنی +نمیدونم یهوازپشت منوبغل میکنه پتورومیکشه بالا_ که نمیدونی هااااازدست تو توت فرنگی +خب _هیچی محکم تر بغلم کرد سارینامیخوام امشب مال من باشی پس خواهشاازدستم فرارنکن +گوه نخور _پس چاره ای نیس مجبورم خودم دست به کاربشم +تونزدیکم شومن یه...💋💋محکم تراین دفعه منومیبوسه یه کوچولوهم لبموگازمیگیره یه جیغ خیلی اروم میزنم _خواهش میکنم ازدستم فرارنکن من دوست دارم محکم به منوبغلش چسبوندجم خوردی ازجات کشته امته+عه پسره بیشعور صبح شدمن وجیمین همینطورخواب بودیم یهوازخواب پاشدم دادزدم +دانشگاهم. _چی شده سارینا کجایی؟_وای جیمین دانشگاهم +دیرم شد برم خب رسیدیم دانشگاه بیتا °جانم +دیرنکنیم یه وقت °نه بابانگران نباش
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)