بالاخره پارت دوم گذاشتم،بابت تاخیر واقعا متاسفم
برگشتیم هاموارتز و اونجا تازه اول بدبختیمون بود،امبریج اومد و دهنمونو سرویس کرد:/
بیشتر توی خودم جمع شدم از سرما،در اتاق باز شدو متیو اومد بیرون:عه،تو اینجایی؟چرا جمع شدی تو خودت؟
+سردمه.
برام پتو اورد کشیدم روی خودم و سرمو تکیه دادم به پشتی مبل،متیو کنارم نشست و دستشو برد بالا،یک علامت بین خودمون بود،که وقتی اینکارو میکرد باید میرفتم تو بغلش،خودمو توی بغلش جا کردم ،دستمو حلقه کردم دورش:چرا انقد بدنت گرمه؟!
+چی چیو گرمه؟!من دارم یخ میزنم!
دستشو گذاشت روی پیشونیم:که گرم نیستی ها؟!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)