گذشته" با درد تمام همه را جذب کرد! چیزی که مال کس دیگری بود. هم نوعش خندید و گفت: درد داری؟ دختر جوابی نداد، خون از دهانش ریخت. زمزمه کرد: هر دردی برای انتقام قابل تحمله...." ویولت: دقیقا از زمانی که جنگ شروع شده بود ۲ ساعت می گذشت. نزدیک میدان جنگ چادر هایی برپا بود. شیر و گرگ که می خواستند مار را زمین بزنند! اما شیر نمی دونست گرگ میخواهد به او هم حمله کند. نقشه را به خوبی نگاه کردم. کارسون با خشم به ویلیام نگاه کرد و گفت:آرین برای جنگ آماده نیست! ویلیام با خونسردی گفت:مطمئنی؟ کامانسو میتوند ازش به خوبی محافظت کند.... با خنده ی مصنوعی گفتم: میتونیم از یاقوت سرخ استفاده کنیم. یاقوت سرخ، جواهری برای کنترل جادو... کارسون با خشم گفت: فقط برای حمله ی فردا شب.. من و ویلیام لبخند پیروزمندانه ای زدیم. از چادر خارج شدم و سمت پایگاه لوگان رفتم. داشت به سختی دنبال استراتژی می گشت. ♡وضعیت سرباز های مخفی؟ با دیدن من شوکه شد ولی با استرس گفت: به پایتخت نفوذ کردند! بعد از اولین سیگنال حرکتشان شروع میشه... یک شیشه سم روی میز لوگان گذاشتم... با سردی گفتم:میدونم بخاطر جنگ هر روز سم مصرف میکنی....این سم برات مفید تر هست... ♤ممنونم ویولت...
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عالیییییی
یاااااا پارتتتتتتتت؟؟؟
ناظر جونم کو؟
واقعاااا کوووووو؟؟؟؟
ولی بذار یک اسپویل ریز کنم: پارت بعد حقیقتی هولناک کشف میشه...
یا خود خداااا
راستی دوستان اغاز سال تحصیلی رو تسلیت عرض میکنم
عالییییی بیبددددددد
مرسیییی
هه هه فشار چیه من دارم قر میدم😃💔🥂
آفرین قر بده😂
در عرض ی روز کل مارت هات رو خوندم💪🏻 گودرت در فشار نخوردن و قر دادنننن💪🏻💔
آفرینننن
قشنگ سعی کن فشار نخوری