چرا دیگه داستانو ادامه نمیدم؟

من یه داستان میراکلسی دارم قلب مشکی و قرمز...میخوام بهتون بگم چرا دیگه داستانو ادامه نمیدم

خب من پارت بیست و یکم رو یکی دو هفتس دارم می‌نویسم ولی دائم رد میشه🥲..راستش بچه ها من دیگه واقعا نمی‌دونم چی‌رو سانسور کنم

راستش توی این پارت قرار بود طبق خواسته یکی از دوستان، یه ص.ح.ن.ه آدرینتی داشته باشیم که حذف کردم ، قرار بود سر یه جریاناتی بادیگارد آدرین بره ب.ی.م.ا.ر.س.ت.ا.ن و آدرین دیرش بشه و باباش....... می‌ترسم داستانو بگم ناظر رد کنه شرمنده💚..یخ بحث کوچولو قرار بود بین مرینت و تیکی پیش بیاد که اون رو هم حذف کردم

جدیدا بخش بررسی محتوا، به جوری شده که اگه یه اسلاید ایراد داشت، به سازنده اعلام میشه ولی داستان من رد شد این یعنی کل داستان از بیخ و بن ایراد داره و نباید اصلا منتشر بشه(ناظر رد نکن معنیش همینه دیگه، اگه اشتباه میکنم اسم کاربریم 🥝کیوی🥝 هستش میتونی بیای زیر یکی از تستام یا... بگی اشتباه میکنم تا ویرایش بزنم.)

راستشو بخواید بچه ها! من نمیدونم واقعا داستانه که ایراد داره یا ناظرا هستن که با داستان/خود من/میراکلسی بودنش و.... مشکل دارن..من یه تست هم ساختم تا ناظر مشکلشو اون تو بهم بگه تا پارت رو اصلاح کنم ولی خب اون هم رد شد فقط خواستم بدونید تا اگه دیدید دیگه پارت ها رو نمیدم، دلیلشو بدونید...واقعا ممنون بابت حمایت هاتون،اگه بدونید وقتی میدیدم مینوستین «خیلی خوب بود» یا «بالاخره اومد» چقدر حس خوبی بهم دست میداد❤️ واقعا خوشحالم میکردین ❤️🤧 ..ناراحتم که دیگه قرار نیست اون احساسات رو داشته باشم ولی بازم ممنون💚🌾