
سلام سلام اینم از پارت دوم
(داستان از زبان تو ( سوزی ) باورم نمیشه بی تی اس اینجا چیکار میکنه رفتیم تو به همه سلام کردیم همه به جز من عینک و ماسک هاشون رو در اوردن ولی خدا وکیلی اینا از جلو چه خوشگل ترن😏😏( نویسنده : به پسرای ما چپ چپ نگاه نکنن میزنم مبکشمت ها _ سوزی : باشه ) یه دفعه ای جین اومد جلوم ( علامت جین ٪ علامت سوزی +) ٪ هوی بچه پولدار مو هات رو بنفش کردی چون ارمی هستی؟ 😏😏( الان این دو تا با کنایه دارن باهم حرف میزنن) + هه من فکر کنم تو هم بلینک هستی که مو هات سیاهه ٪ تو چرا ماسک و عینکت رو در نمیاری؟ + به تو چه مگه تو کی هستی که باید به حرفت گوش بدم ٪ چرا انقدر پر رویی؟ + چرا انقدر زبون درازی؟ ٪ چون دوست دارم اصلا به تو چه + منم نمیخوام بگم ٪ زشت بد غواره (داستان از زبان جین ) بهش گفتم زشت بد غواره وایی خوب اره دیگه وگرنه لباساش چرا استین بلند گشاد بود؟ اون ( منظورش سوزی هست جین که نمی دونه اسم سوزی چیه ) یکم به لباسش نگاه کرد و گفت
( ادامه مکالمه جین و سوزی ) ( علامت جین ٪ علامت سوزی+ ) + اره زشت بد غوارم اصن به تو چه ها به تو چه (داستان از زبان جونگ کوک ) جین میخواست حرف بزنه که اون دختره آنجلینا بلند گفت رز ( بچه ها سوزی رو از بچگی رز صداش میکنن) چرا داری با چند نفر که با پول به اینجا رسیدن کل کل میکنی؟ همون دختره که داشت با جین کل کل میکرد رفت سمت آنجلینا فکر کنم اون رز هست ماسکش رو در آورد و گفت یه پسر که آرزوهاش جلو چشمش پر پر میشه همون پسر تو سن ۱۴یا ۱۵ سالگی از خونش فرار میکنه تا ... تا به ارزوهاش برسه بعضی وقتا جای خواب نداشته اون ..... اون با پول به اینجا رسیده؟اره؟( سوزی داشت صداش میلرزید و اینارو بلند بلند میگفت ) ( منظورش شوگا هست ) یه پسر که بهش می گفتن زشت اولا هیچ تقدیر نامه ای نمیگرفت همین پسر به خواطر هیونگش بعضی وقتا غذا نداشت بخوره و فقط و فقط سلامتی هیونگش براش مهم بود اره دیگه از نظر تو اون با پول به اینجا رسیده؟( منظورش هوپی بود )یه .. یه پسر که به خواطر وزنش هیت میگرفت و یه رژیمی گرفت که حتی فکر کردن بهش آدم رو اذیت میکنه این چی اینم با پول رسید به اینجا ؟( منظورش جیمین بود )
(داستان هنوز از زبان کوکی) یه ... یه پسر که تو بچگی تو یه شهر غریب بود و یه جوری میشه گفت به دست هیونگاش با هزار بد بختی بزرگ شد اینم با پول به اینجا رسید؟ اره؟( منظورش کوکی بود) یه پسر که با معیار زیبایی کره نبود و باید بین سولو یا بنگتن یکی رو انتخاب میکرد اینم با پول به اینجا رسید؟ ( نامجون) یه پسر که به خواطر آرزو ی بزرگش مسخره میشد و اگه به هر دلیلی دبیو نمیکرد و معروف نمی شد باید کشاورز میشد باز چی داری بگی ها ؟( منظورش تهیونگ بود) (داستان از زبان جیمین) این دختر اشکمون رو در آورد سر گفتن در مورد من لباسش رو در اورد ( زیرش یه تاپ بود) فکر کنم جین دیگه روی نگاه کردن به صورت رز رو نداشته باشه همه سرمون پایین بود که انجلینا: تو هنوز نگفتی چرا به جین هیت نمیدی؟ (رز( همون سوزی ) : چو...چون جین برام حکم بستنی رو داره تنها خوراکی که دوسش دارم جین برام حکم بستنی ای رو داره که روش نمک پاشیدن چون هم ازش بدم میاد هم دلم نمیاد بهش هیت بدم اون اونم سختی های زیادی کشیده بهش میگفت باید از گروه بره چون هیچ استعدادی نداره اما جین تغیر کرد پیشرفت کرد و الان اگه نبود بی تی اس مامان نداشت
(داستان از زبان جین ) باورم نمیشه به همچین دختری گفتم زشت او ... اون چقدر مهربونه که دوباره . رز : حالا بازم میگی بی تی اس با پول شده بی تی اس ؟ نه اشتباه میکنی بی تی اس با سختی به اینجا رسیده ؟ اگه من با جین کل کل میکنم به قول خودش عضوی از خوانوادشم ( اینجا عینکش رو در میاره و جین دیگه کاملا پر پر میشه 🤣🤣) ببین اگه اگه فقط یه بار دیگه بگی بی تی اس با پول به اینجا رسیده دهنت رو سرویس میکنم نه تنها من بلکه تمام ارمی ها جوابت رو میدن (داستان از زبان نامجون ) این دختر با اینکه صداش میلرزید یه آرامش و اعتماد به نفس خواصی تو چشماش بود مثل چشمای شوگا خیلی جسورانه اینارو میگفت اما فکر کنم جین با حرف هایی که به رز( سوزی ) زده دیگه روش نشه تو چشم های رز نگاه کنه اما تهیونگ یه جور خاصی به رز نگاه میکنه نمیدونم چرا اما میتونم احساس کنم که نمیتونه دست از نگاه کردن رز برداره
(داستان از زبان تهیونگ ) نمیدونم چرا هر چی زیاد تر به رز ( سوزی ) نگاه میکنم زیاد تر جذبش میشم از یه طرف هم یاد چشمای اون دختری که اون شب من رو نجات داد میوفتم رفتیم سر عکس برداری چقدر رز خوش عکسه مثل خودمه😎😎😎ولی نمیدونم الان جین هیونگ زندس یا نه (ان شب) (از زبان هوپی ) همه رفتیم بیرون البته با بادیگارد که هوا بخوریم یهو رز و کتی و جکسون رو دیدیم داشتن باهم میخندیدن و خوشحال بودن که که که یهو .................................................................................................................... دیدم اون پسرا مایک و مایکل و با اون دختره آنجلینا با چن تا پسر دیگه ریختن رو سرشون به رز مخصوصا به شونش خیلی فشار اوردن ما میخواستیم بریم کمک اما بادیگارد ها نمیزاشتن بریم موقعی که اونا رفتن رز به جکسون و کتی گفت برن تا اون ها دوباره بلایی سرشون نیارن
(داستان از زبان شوگا ) بعد از خدا حافظی رز با دوستاش افتاد رو زمین مثل اینکه خیلی درد داشت بادیگارد ها باز هم نداشتن ما بریم و یکی از منجیرامون که زن بود رفت و رز رو آورد خونه (فردا صبح)( داستان از زبان هوپی ) امروز از همه زود تر بیدار شدم رفتم اون دختر رو ببینم که ۷ تا گل قرمز رز کنارش بود و رو نامه خوش خط به خط کره ای نوشته بود (محتویات نامه ) سلام بی تی اس ممنون که گذاشتین دیشب اونجا بخوابم الان ساعت ۴ صبح هست و من پرواز دارم دلم نیومد بیدارتون کنم ازتون ممنونم امضا ( هان رزی) (پایان نامه ) خوشحال شدم رفتم به بچه ها خبر دادم اونا هم خوشحال شدن به جز تهیونگ اما به روی خودش نمیاورد
(داستان از زبان شما ( سوزی) ( همون رز) الان رسیدم کره اخ جون بچه ها پایینن برم پیششون . هه جی : سلام نی نی من _ هیوجو : سلام خوشگل من _ آه اوم: سلام فدات بشم _ جی آه: سلام قربونت برم _ کیتی: سلام کیوت من _ رزی ( شما نه دوستتون ) : سلام آبجی _ من : سلام بر ۶ خل و چل اعزم و همه افتادن دنبالم و باهم کلی خندیدیم
یک ماه بعد ( نویسنده : هان چیه چرا اینجوری نگاه میکنی؟ تو این یک ماه اتفاق خواصی نیفتاد فقط بی تی اس اومد کره همین )

(داستان از زبان نامجون) اوه اوه چه طرافیکی اگه به موقع نرسیم پوست از سرمون کندس( تو یه ون هستن که بالاش بازه و سیاهه ) وای دارم دیوونه میشم دیر میکنیم که تو اون لاین یه ون سرمه ای وایستاد ۷ تا دختر بودن یکم دقت کردم دیدم طراح لباسامون و دکترمون و میکاپ آرتیست هامون هستن اما اون دختره کیه از ماشین پیاده شد لباسش با بقیه فرق داشت ( اون لباس بالا )

(داستان از زبان جیمین ) میگما دخترا الان چرا انقدر قد بلندن لاغرن و هر کدومم که خوشگلن ماسک و عینک دارن چرا ؟ تهیونگ یکم فکر میکنه و جواب میده: فکر کنم توتعه ارمی هاست میخوان تو با کسی ازدواج نکنی و بعد همه خندیدن اما بعدش اون دختره که ماسک داشت نمیدونم چرا با ملاحضه کاراشو انجام میداد و آروم تر حرف میزد ( این لباس بقیه بود )
ممنون خوندین ببینم خوب بود ؟
بابای برو بعدی چالشه
چالش : رز ( سوزی ) به کی میرسه؟ چالش : اون دختر کی بود ؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود سوزی جونم💋
ممنون
عاجی خیلی خوب مینویسییییی 🙂💜💜💜💜
واوویییی عاجو هیلی هیلی خوب مینویسی•-•😻🥀🖤
عالـــــــــــــی🌊💕
واقعا قشنگن داستانات میدونستی ؟
ممنون
عالی بود🤩🤩🤩
یه مشکل کوچولو عزیزم(سعی کن شخصیت ها رو درست معرفی کنی😊😉یعنی هر بار بگو که این کیه و چون یکم اسما شبیه همه، آدم یکم گیج میشه😊)
ولی در کل عالیه
ادامه بده که من خیلی کنجکاوم🤩🤩🥰
ممنون چشم از قصد اسم دوست سوزی رو رز گذاشتم 😼😼😼😼😼
فک کنم رز به تهیونگ برسه چون ته ته با نگاه های خاصی بش نگاه میکرد😂😂
حال اتفاقات سختی پیش رو داریم
ممنونننننن داستانت عالیععععع
خعلی خوبه برم پارت بعدی😘❤❤❤
ممنون
کشی نخوند داشتانم لو من گنا ندالم 😭😭😭😭😭😭
کسی نخوند داستانم رو من گناه ندارم
چرا چرا من خوندمممم 🙂💜
اووووووومد اخ جون کار به جایی کشیده خودم خودم رو لایک میکنم کامنت میدم از خودم حمایت میکنم به خدا روانی شدم