میراکلس مأمور مخفی😎P1

سلام اومدم با یه داستان میراکلسی جدید با نام مامور مخفی😀🙂اون یکی داستانم رو هم از تو پروفایلم بخونید😁🙂لطفا نظر بدید و لایک کنید ممنون❤️💎

(عکس اسلاید ادرین رو قد بلند تر در نظر بگیرید😁قد مرینت هم تا شونه ادرین هست😁🥴🙂) (دوستان اینجا علامت ادرین 💎 و علامت مرینت💕هست😁🙂😀ببخشید اگه یه کمی از این پارت معرفیه😅😑تو این اسلاید عکس ادرین و اسلاید بعدی عکس مرینت رو می ذارم.😉در ضمن ادرین ۲۰ و مرینت ۱۹ سالشه) 💎:من ادرین اگرست هستم شاهزاده فرانسه.مامور مخفی هستم و از بقیه کشور ها جاسوسی هم می کنم ولی مدل هم هستم😁😎البته این فقط به خاطر اینه که کسی به مامور مخفی بودنم شک نکنه.پدرم گابریل اگرست و مادرم امیلی اگرست(فامیلی امیلی قبل از ا.ز.د.و.ا.ج با گابریل سخت بود الان یادم نیست😑)هست.😅من یه برادر کوچیک تر به اسم فابیان دارم(اسم بهتری به ذهنم نرسید ببخشید😅😑).

💕:من مرینت هاورل گرند(فامیلیش رو عوض کردم😀😅)هستم.پرنسس کشور ایتالیا.پدرم تام هاورل گرند و مادرم سابین هاورل گرنده.من یه خواهر کوجیک تر به اسم ماریا دارم که ازش ۲ سال بزرگترم😀😅😎

💎:پدرم منو صدا زد و من بیدار شدم.ساعت ۷ صبح بود🫨🥴رفتم پیش پدر و مادرم و صبحونه خوردم. گابریل:ادرین پسرم، تام به من گفت که سپاه روسیه(چون دنیای مدرنه فقط رسم و رسوم پادشاهی و اینا مثل قدیمه نگفتم شوروی) قراره اخر این هفته به ایتالیا حمله کنه.😑😔 💎:پدر روسیه سپاهش خیلی قدرتمنده.من چی کار می تونم بکنم؟ گابریل:تو ۴ روز برا کمک به تام و کشورش وقت داری.اول باید بری به سرزمین ایتالیا و تام رو ملاقات کنی.اگه با جت شخصیمون بری به اونجا تا شب می رسی.تام دو روز کامل به تو شوالیه بودن رو هم یاد میده.البته به طور موقت شوالیه میشی تا جنگ تموم بشه🙂😁بعد کل چهارشنبه رو باید تو روسیه خودت رو یه شوالیه جا بزنی😑و تا می تونی کل روز رو جاسوسی کنی و اطلاعات رو برا تام بفرستی.🙂بعد میری تو جنگل خلوت کنار مقر سپاه و جت برات میاد.سوار میشی و برمی گردی به ایتالیا تا برا جنگ اماده بشی.😁😉

💎:ولی پدر جاسوسی از دربار پادشاه روسیه خیلی سخته😔 گابریل:می دونم پسرم ولی ما می دونیم که تو از پسش بر میای🙂وگرنه تو رو تمی فرستادیم😁 امیلی:پسرم برو وسایلت و تفنگات و ….اینا رو اماده کن🥺 💎:مامان فقط ۴ یا ۵ روزه سریع بر می گردم🥺 از زبان ادرین:رفتم وسایلم رو اماده کردم و با جت به سمت ایتالیا به راه افتادم…..

در همین هنگام در ایتالیا:(همه خانواده دور هم جمعن) تام:مرینت و ماریا امشب شاهزاده فرانسه برا کمک به ما تو جنگ میاد😔😉 💕:ولی پدر اون چه کمکی می تونه به ما بکنه؟🤔 تام:دخترم اون مامور مخفی هست قراره به روسیه بره و تا زمان جنگ جاسوسی بکنه از دربار پادشاه😁در ضمن خودم قراره موقتا تا پایان جنگ اونو شوالیه بکنم🤔😁 ماریا:بله پدر.حالا میشه لطفا برم بخوابم؟🙂😁 💕:ماریاااا😂😂😂😂شاهزاده فرانسه داره میاد بعد می خوای بخوابی😑😂 ماریا:خب اون می خواد پدر رو ببینه🥴 💕:اهممم…یه خورده احترام😑… ماریا:باشه بابا فهمیدم😑

از طریق تماس تصویری: فابیان:دلم به این زودی برات تنگ شده داداش😔(ماریا و فابیان ۱۷ سالشونه) 💎:منم همین طور فابیان ولی بعد جنگ برمی گردم الان می رسم فرانسه فعلا خدافظ🙂😁 فابیان:خدافظ🥺 از زبان ادرین:من رسیدم فرانسه بالاخره😀 💕:هممون دور میز پادشاهی بودیم که یه پسر قد بلند در حدی که قد من تا شونه اش بود با چشمای سبز و موی طلایی اومد.🙂🥴 (تعظیم کرد)💎:درود بر شما اقای هاورل گرند و همسرتان و فرزندانتان.(حس عجیبی بهم دست میده این طوری می نویسم😁😑) تام:ادرین صد بار بهت گفتم به من تعظیم نکن پسرم تو خودت شاهزاده فرانسه هستی گابریل از قدیم دوست صمیمیم بوده…🙂 💎:چشم.🙂 از زبان ادرین:چشمم به پرنسس مرینت افتاد و ……….

تموم شد منتظر پارت ۲ باشید لطفا❤️🙂 ناظر عزیز لطفا شخصی نکن😔ممنون❤️چالش هم عکس اسلایده😉 چون پارت اوله تو شرایط سخت نمی گیرم شرایط:۲۰ بازدید،۲ لایک و ۳ کامنت.(خیلی خیلی اسون گرفتم😑) فعلا باییی😁❤️💕

ناظر ببخشید حواسم نبود پایان نزدم اسلاید اضافه اومد😁😑🥴