سلام ببخشید دیر شد از این به بعد سعی میکنم زود تر بزارم 😊😊😊😊
که یهو ( از زبان دیپر ) واقعا نگران میبل بودم . رفتم پیش عمو فورد تا ازش کمک بخام . در ازمایشگاه رو باز کردم که دیدم فورد داره خیلی کلافه راه میره . زیر چشمش گود افتاده بود و بهم ریخته بود . معلوم بود دیشب نخوابیده . رفتم پیشش من رو تا الان اصلا ندید . فورد : دیپر برو بیرون من کار دارم و اصلا حالم خوب نیست .... اهمیت ندادم و سریع گفتم : عمو ما بیاد بریم دنبال میبل از دیشب نیومده .... عمو سریع دست من رو کشید و از ازمایشگاه برد بیرون . گیج بودم . فورد : دیپر باید بریم دنبال میبل اون تو خطره چرا زود تر نیومدی پیشم
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالیه 💖
پارت بعدی♡♡♡♡♡
پارت ۴
پارت بعد رو تروخدا بزار مردم از بی داستانی
تروخدا پارت بعد و بنویسسسسسسس
پارت بعدی کو
خیلی جالب بود مرسی منتظر پارت های جدید هستم
ملسی
داستانت واقعا ایده بینظیری داره اینو حتما تبلیغ میکنم
ممممممممنننننننننننوووووووونننننننن❤❤❤❤❤❤❤❤
عالی بود
😊😊😊😊😊
انتظار بیلو داشتم داستانت انتظاراتمو زیر سوال برد
ببخشید 😂
جالب بود
پارت بعدی رو بنویس
حتما