یادگاران مرگ و جان پیچ ها 4

میدونین بعضی وقتا واقعا اسنیپ رو درک میکنم 😥 آخه کدوم موجودی از پاتر خوشش میاد از اون عینکش خوشم بیاد ؟ یا اون اخلاق بدش 😐 ؟ جان من خودتون بگید ؟ قضاوت کنین چرا من همش این موجود بی عاطفه غر غر و رو نجات میدم والا من جای اسنیپ بودم میزاشتم همون سال اول هری بمیره از شرش راحت شیم 😕😕 شوخی کردم خلاصه این پارت ضد پاتر عه 😂😂😂 راستی فقط 3 یا 4 تا قسمت به تموم شدن این فصل مونده و بعدش میرسیم به بهترین فصل که اصن فکرشو نمیکنین ❤❤

هاگزمید # امی : اکسپریاموس. دریکو فرار کن . دراکو : نه دیگه تنهات نمیزارم : استوپفای. امی : ریموس تو تانکس فرار کنین . تانکس : نه ما پیشت میمونیم اونجا رو نگا کن یکی شون داره فرار میکنه تو دراکو غیب و ظاهر شین اونجا فک کنم قاب آویز با خودشه زود باشینن . امی : ولی من آپارات کردنم خوب نیس . دراکو : امی دسته منو بگیر . تانکس : امی تو باید بری اگه نتونیم اونو بگیریم هممون میمیریم بدووو

دریکو : هووی آقا هه جایی تشریف میبرید با اون جان پیچ کوچولو به نظرم اول بدش به ما بعدش از خانم عذرخواهی کن اگه بخشیدت میتونی بزنی به چاک شیر فهم شدی . امی : دراکو جدیدا بد جنس شدی هااا زود باش الان ما توی یه بن بستیم رفیق بی خیال ما دو نفریم و تو یکی همین الان بدون رو در بایستی بدش 😆😆😈 . فرد فراری : تو خواب ببینین اکسپریاموس. امی : کروشیو دراکو بگیرش بیا بریمش توی اون سوله # سوله # دراکو : خیله خب حرف بزن اسمت چیه . فرد فراری : خفه شو کله گچی !! امی : یه بار دیگه بگی بجای کروشیو یه آوادا میزنم بهت سوالو جواب بده !!! اسمت چیه لعنتی .فرد فراری : میلتون هریس . دراکو : چه اسم با مزه ایی هم داری گوگولی 😂😂😂😂 . امی : مرگ خواری یت ادای مرگ خوارا رو در میاری ؟ میلتون هریس : کی به کی میگه همین الان وقتی شما دو تا جلو من وایسادیت چه حرفی دارم . امی و دراکو با هم آستین چپشان را پایین میدهند . دراکو : فوضولیش به تو نیومده زود باش حرف بزن جان پیچ کجاست . نگاهیی به کفشش میاندازد . امی : دراکو کفش راستش رو در بیار

دراکو : لعنتی اینجا جای این قایم کردنه ؟ پاشنه کفش را در میاورد و قاب آویز را تسلیم انیلی میکند . امی : خب حالا با تو چی کار کنم بزارم بری ؟ هریس با سر تایید میکند . امی : بی خیال حتما ما رو لو. میدی پس فک کنم باید اونقدر شکنجت کنم که خل و چل بشی ؟ میلتون با گریه : خانممن چیزی رو که میخواستین بهتون دادم دیگه باهام چی کار دارین من اصن نمیدونم این جان پیچ لعنتی که میگید چی هست . امی : خیله خب راس میگی حیفه که شکنجت کنم پس فک کنم کشتن بهترین گزینه باشه . آه از نهاد میلتون بلند میشد امیلی چوب دستی خود رو به سوی او میگیرد و میگوید : آبلویت .

دراکو و امیلی اکنون در کوچه بن بست هستند . دراکو : نمیخوای حافظه منو پاک کنی ؟ امی : چرا الان انجامش میدم 😂😂😈 دراکو : هوی هوی هوی خانم خوشگلع چوبدستیت رو غلاف کن دیوونه . امی نیش خنده ای میزند و ناگهان رگه های غم درون صورت زیبایش هویدا میشود . امی : اوه دراکو الان چی ؟ دراکو : الان چی دقیقا ؟ امی : فک کنم زیادی به تو اطمینان کردم هر چی نباشه تو دراکو مالفوی هستی . دراکو : و تو هم امیلی تامسون هستی کسی که منو از تنهایی ابدی نجات داد . امی : ولی ما بازم از هم دیگع دوریم دراکو با من بیا لطفا من من میخوام پاتر رو پیدا کنم دراکو هیچکی نمیفهمه با هم فرار میکنیم قول میدیم همه جان پیچ ها رو پیدا میکنیم و آخرش یه پایان خوب . دراکو : امی اگه باهات بیام اون پاتر اول منو میکشه اصن صب کن چطور میخوای پیداش کنی . امی ریش خندی میکند : من هرماینی تموم پناهگاه های ممکن رو یه لیست کردیم الان اونا باید توی جنگل های نروژ باشن .. دراکو : و تو اونجا بودی ؟ امی : معلومه که بودم 😉 نترس بابا پاتر مگه از رو جنازه من رد شه تو رو بکشه نترس .

خب فلش یک به تابستون سال سوم دریاچه نزدیک عمارت تامسون ها امی و دراکو # دراکو : باورم نمیشه دوباره باهم رفیق شدیم . امی : دراکو من باهات رفیق نش م فقط دارم میگم ماها زیادی نباید باهم قهر باشیم همین . دراکو : آره جون خودت .... راستی با پاتر حرف میزنی ؟ امی : نچ . دراکو : آره جون عمه بزرگت . امی : الان تو چت شده حال و احوال اونو میپرسی . دراکو : هیچی فقط میخواستم ببینم خبر مرگش رو داری ؟ 😂 امی : خیلی بد جنسی دراکو 😐😂 میبینی ماها حتی نمیتونیم یه مکالمه ساده رو داشته باشیم 😂😂

جنگل نروژ # خب الان رون هم برگشته و دارن حرف میزنن که چی کار کنن # هرماینی : ما باید امی رو پیدا کنیم . هری : خدا میدونه کجاعه . هرماینی : یعنی میخوای بگی که ولش کنیم لعنت بهت پاتر . رون : کجا میری ؟ هرماینی : هر خلادره ای 😤😤😤 . صدای جیغ هرماینی و خنده او بلند میشود و رون و هری سراسیمه میرسند . رون : مالفوی !!! هری : امیلی تویی . امیلی : لطفا همع چوبدستی هاا پایین هی رونالد سلام نمیدونستم اینجایی . هری : اون مالفوی باهات چی کار میکنه . امی : هری دس بش بزنی اینو تو خوابم نمیبینی دوباره . و قاب آویز را نشان میدهد 😧 رون : امیلی تامسون تو زرنگ ترین کسی هستی که تاحالا دیدم . امی : تنهایی نمیتونستم اون کمکم کرد . و به دراکو که با صورت کبود هری را نشانه رفته اشاره کرد . رون : بی خیال چطوری ؟ امی : حالا چطوریش رو بماند خب نمیاید بریم تو . هری : امی تو قضیه جان پیچ رو بهش گفتی ؟ امی : هری مطمئن باش دهن اون از تو قرص تره 😬

# چادر # دراکو : خب .هری : خب که چی ؟ دراکو : عقلت رو به کار بنداز پاتر لونا توی خونه ماعه . رون : داری دروغ میگی . امی : چرا باید دروغ بگه من بهش اطمینان دارم . رون : ولی من نه . هرماینی : میتونیم بریم سراغ الیوندر اینجوری هم بیشتر درباره یادگاران میفهمیم هم میفهمیم چطور باید دراکو رو از صاحب بودن اون یادگار در آریم . رون : شاید باید یکی بکشش . دراکو و امی با هم : دهنتو ببند ویزلی . رون آشکارا رنجیده ولی سعی بر پنهان کردن آن دارد . امی : قبوله ما 5 نفر میریم اونجا ولی یه سوال الیوندر کجاست ؟

خب خب خب این پارت هم تموم شد کامنت و لایک یادتون نره ؟ برید بعدی تا چالش رو بگم