
اون اون مری بود «مری» وقتی سدریک کلاه رو از رو سرم برداشت با من من گفتم م معذ معذرت می می خوام بغزی گلوم رو فشار میداد بغزم شکست اروم شروع کردم به گریه کردن «هری» وقتی دیدم داره گریه میکنه آروم رفتم پیشش بغلش کردم گفتم آروم باش مری آروم... من کنارتم تو که کاری نکردی فقط یه خورده... کله شقی رون که دهنش وا مونده بود از خنده پخش زمین شد هرماینی و سدریک هم داشتن میخندیدن احساس کردم یه چیزی محکم خورد تو صورتم دیدم مری از عصبانیت صورتش قرمز شده بود «مری» از پشت هری دیدم یکی داره میاد گفتم یکی داره میاد نباید منو ببینه سر شام میبینمتون اگه یک کلمه در مورد من به بقیه بگید
آپارات کردم به دفتر پدر نامه رو روی میز کارش گزاشتم سرم گیج رفت تنها چیزی که دیدم سیاهی بود سیاهی مطلق «سوروس» وارد دفترم شدم دیدم یکی رو زمین افتاده کلاه رو سرش رو برداشتم اون مری بود دخترک قشنگم بلندش کردم و به سمت درمانگاه بردمش در درمانگاه رو باز کردم (سوروس ÷مادام پامفری °) °سوروس بزارش این جا این مری هست ÷بله ، حالش خوب میشه °معلومه که خوب میشه حالا برو بیرون ÷ حتما «هری» از کلاس پیش گویی خلاص شدیم داشتم میرفتم سمت سالن عمومی گریفیندور راه افتادم یهو دیدم هرماینی جلوم سبز شد هرماینی:هری مری تو درمانگاهه هری:چ چی!هرماینی: بیا بریم پروفسور اسنیپ بردتش هری: باش بدو بریم(دو روز بعد) «هری»تو درمانگاه بودم که در درمانگاه باز شد
پروفسور اسنیپ بود گفتم سلام پروفسور سوروس: سلام پاتر هری: پروفسور بنظرتون حالش خوب میشه سوروس {بامهربونی} بله پاتر معلومه که خوب میشه امشب من پیشش میمونم هری بهتره بری یکم غذا بخوری هری چشم خدافظ سوروس :خدافظ «سوروس» کنار تخت نشستم گفتم چرا چشمات رو باز نمیکنی میدونی دلم واست یه زره شده بود کم کم خوابم برد «مری»سرم خیلی درد نمیکرد آروم لا چشمم رو باز کردم دیدم پدر خوابیده آروم مو هاشو نوازش کردم گفتم بابا سِو بیدار نمیشی سوروس(بانگرانی):بیدار شدی؟حالت خوبه؟چیزی نیاز نداری از رو تخت بلند شدم و گفتم نه خوبم رفتم سمت در درمانگاه و گفتم سر کلاس میبینمت پدر و رفتم بیرون ساعت ۶:۰۰ بود رفتم سمت حیاط
سلام بچهها من خیلی خیلی معذرت می خواهم که دیر پارت دادم سرم خیلی شلوغ بود ولی برای پارت بعدی ۱۵لایک ۱۴کامنت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تولدت مبارک💗
ممنون
پارت ۳ رو گذاشتم
دعوتنامه
با عرض سلام و عذرخواهی بابت مزاحمت.
در ساعت 8 روز یکشنبه مهمانی به افتخار پاترهد شدن ممد(مدیر تستچی) در نظرسنجی اخر من برگزار میشود.
از مهمانین با نوشیدنی کره ای،پاستیل کدوحلوایی و ...پذیرایی میشود.
در این مهمانی ما کاربر های پاترهدی که فالوور های کمی دارند و یا تازه وارند رو معرفی کرده و کمک میکنیم که حمایت بشند:)
کلی در مورد هری پاتر حرف میزنیم و خوش میگذرونیم:))
برای پیدا کردن دوست های پاترهد مهمانی ما بسیارمناسبه.
اگر دوست دارید تشریف بیارید لطفا به اخرین نظرسنجی من سر بزنید،SCARLTT
سلام اسم من یونگه و یه بخش ترجمه تو تستچی راه انداختم....
مفتخرم که دومین داستانی که ترجمه میکنم داستان شما باشه....
اجازه هست؟😁
قاعدتا الان سوروس نباید پاچهی هری رو میگرفت؟
منم تو همین فکر بودم
اگه میشه یه مشخصات از مری بده
عرررر
دختر سوروسسسس
فقط ننش کیه😁
خشملم مری دختر خوانده شه
ضایع شدم 😂
تقصیر خود جوگیرمه
آخه دختره خیلی راحت باهاش حرف زد