این شما و این پارت ششم رمان ماه من ، امیدوارم خوشتون بیاد ، به خاطر تاخیر عذر میخوام ❤💕
(بچه اول اسم رو انگلیسی گذاشتم ولی خوب اصلاح محتوا اومد و مجبور شدم فارسی بنویسم، خواستم بگم به احتمال زیاد از به بعد اسم رو فارسی بزارم )
انچه گذشت : اریسته : راستش باید چیزی رو بدونی ، و قول بده به ویولت نگی /
یکم گیج شدم ، چیه که ویولت نباید بدونه و چرا ؟
پارت شش : اریسته : درباره خانوادشه .../
ویلیام : اگه درباره خانوادشه نباید بهش بگیم ؟/
اریسته : نه ... فعلا نه ، چون نمیدونم اگه بفهمه ری اکشنش چی میتونه باشه /
ویلیام : خیلی خب ... قضیه چیه ؟/
اریسته :راستش ...../
(فرودگاه )
ویلیام : خب دیگه من رفتم ، اها هویت جعلیم چیشد ؟/
کامیلا : راستش فکر کردیم یکم مشکوکه اگه دو نفر با هویت جعلی تو مدرسه باشن ، و از اونجایی که مرینت دو ساله اونجاس کسی بش شک نمیکنه ، ولی اگه تو هم با هویت جعلی بفرستیم ، از اونجایی که فعالیت های سازمان سیاه جدیدا زیاد شده پس مشکوک میشن /
ویلیام : خب؟/
اریان : پس تصمیم گرفتیم به عنوان ویلیام گریسون بری ، نه مامور ویلیام گریسون، بلکه ویلیام گریسون مدل و خواننده معروف نیویورک (نیشخند)/
ویلیام : پووووووووفففففففف(عصبی)/
الیانا : بیخیال پسر ، خانواده تو خیلی معروفه و خودتم هم مدلی هم خواننده ، عمرا کسی بت شک کنه (در حالی که سعی میکنه جلوی خنده اش رو بگیره)/
ویلیام : بیخیال اخرین باری که از هویت خودم و اسم خانواده ام استفاده کردم یادتونه چیش دیگه (عصبی )/
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
ای اجییییی😍😂
سلام بر تو 😂
هی ;تولدتمبارک))باآرزویبهترینها.
تشکر :)🌘
يه حس خفنى دارم… من اولين نفر بودم كه داستانتو خوندممم! جالبتر هم اينكه امروز يه چند تا داستان ديگه هم داشتم، ولى چون فن فيكشن بودن نبايد تاييد ميكردم… :>~
مگه فن فیکشن ممنوعه تو سایت ؟
آره دیگه :|
اعع نمیدونستم :|💔
عالی بود پرنسس پارت
Ne t part please
مرسیییی😁💕