6 اسلاید صحیح/غلط توسط: مشترک انتشار: 1 سال پیش 104 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
کاورموننن😌😂
خب
حالا که درباره نویسنده شدن صحبت کردیم و با سبک های نویسندگی اشنا شدیم؛ میخوایم با هم یاد بگیریم چجوری داستان کوتاه بنویسیم!
اگه بخوایم یه تعریف برای داستان کوتاه داشته باشیم باید بگم : «به مطالبی که دارای ۱۵۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه باشند ، داستان کوتاه میگوییم. »
اما داستان های کوتاه امروزی رو بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه روی دفتر میارن.
شاید با خودتون فکر کنین داستان های کوتاه برای افرادی هستش که اونقدرا هم حوصله خوندن کتاب ندارن و برای همین از داستان های کوتاه استفاده میکنن؛ اما باید بهتون بگم که اگه این طرز فکر رو داریم کاملا در اشتباهین!
شاید در داستان های کوتاه شما فقط یک طرف از زندگی رو مشاهده کنین(در واقع بخونین😂) اما توی داستان های کوتاه شما همون یک طرف از زندگی رو به خوبی میخونین و خیلی روتون تاثیر میزاره.
البته که داستان های کوتاه بشدت مختصر و خلاصه شدن اما بی شک میشه گفت هر کسی هنر نوشتن اینجور داستان ها را نمیتواند بدست بیارد!
شاید الان با خودتان بگید : یعنی من نمیتونم داستان کوتاه بنویسم؟ :(
معلوم است که نه!
برای نوشتن داستان کوتاه شما فقط باید ایده ای که در ذهن دارید را خیلی خوببببب بنویسید!
۱. ریشه داستانتان را پیدا کنید.
اکثر داستان های کوتاه(و حتی داستان های بلند!) از یه خاطره ریشه گرفتند : خاطره ای در کودکی، نوجوانی یا حتی موضوعی در چند سال اخیر عمرشان.
ریشه داستان خیلی خیلی مهمه!
چرا؟ ریشه داستان با دو دستاش ایده داستان و میندازه تو کلتون 😂😔
۲.بنویسید.
نسخه بی روح، سرد و خشک داستان تون رو توی یه برگه بنویسید.
نیاز نیست بهترین نسخه از اون داستانو بنویسید؛ به این فکر کنین که که قراره هزاران نسخه از اون نوشته بشه اون وقت هزارمین نسخه بهترین نسخه است؛ پس با خیال راحت بنویسید. 👍:>
۳.شخصیت های داستانتان را بر پایه افرادی که میشناسید توصیف کنید.
برای بیشتر خوی گرفتن خواننده با داستانتان باید از شخصیت هایی استفاده کنید که واقعی باشند، و چی واقعی تر افرادی که واقعا وجود دارند؟
سعی کنید از آدم های دور و بر تان از جمله دوستانتان، والدینتان و حتی افرادی که در خیابان میبینید استفاده کنید!
از ویژگی های اخلاقی و ویژگی های ظاهری آن ها استفاده کنید تا بتوانید شخصیت های بهتری برای داستانتان انتخاب کنید.
۴. کار نویسندگی را شروع کنید.
برای شروع و پایان کارتان یک تاریخ انتخاب کنید (مثل ادمین نباشید😂😔) کارتان را در زمان مشخص شروع کنید و به پایان برسانید، اینگونه به کارتان نظم دادید و نتیجه، نتیجه خوبی در می اید.
توصیه ادمین : امتحان کنین، امتحان کنین و امتحان کنین.
میتونین توی یه دفترچه کوچیک بنویسید، باهاش راحتین از این به بعد همه ی داستان اتون رو تو دفترچه بنویسید(مثل مننن)، میتونین از چند برگ کاغذ A4 یا A3 استفاده کنید، یا میتونین توی یه برنامه ماکروسافت وُرد یا حتی توی یادداشت های گوشیتون بنویسین . مهم اینه که تو چه چیزی راحتین .
۵. هر چه سریع تر شخصیت داستانتان را توی یک دردسر بزرگ بیاندازید.
هر چه وقت خودتان را صرف جزئیات بی معنی بکنید فقط خواننده را خسته تر میکنید؛ البته شما حتما باید از جزئیات در داستانتان استفاده بکنین اما در حد و اندازه درست خودش!
۶. شخصیت اصلی داستانتان در تلاش اول برای نجات از آن دردسر با شکست مواجه بکنید .
شاید با خود بگویید چرا؟
در اینصورت خواننده حس میکند روبروی داستان پیش پا افتاده ای قرار دارد و علاقه ای به خواندن ادامه مطلب ندارد.
به طور مثال در کتاب کتابخانه نیمه شب زمانی که شخصیت اصلی متوجه اشتباه خود که «خود*کشی» بود، شد وقتی داشت تلاش خود را برای زنده ماندن میکرد انقدر با شکست مواجه شد تا دیگر از تلاش کردن نا امید شده بود
۷.شخصیت اصلی را از تلاش دوباره کردن ناامید کنید.
همانگونه که در مثال اسلاید قبل گفتم
شخصیت اصلی داستان نا امید شده بود و نشسته در کتابخانه ای که داشت فرو میریخت منتظر مرگ بود !
در این زمان شما نه تنها شخصیت اصلی داستان را در بحران می اندازید بلکه
خواننده هم نگران و منتظر اتفاقی است که قرار است بیوفته.
بگذارید شخصیت اصلی داستانتان همه گزینه ها را امتحان کرده باشد و فقط با شکست مواجه شده و دیگر امیدی نداشته باشد
۹. در پایان شخصیت اصلی هر آنچا از این گزینه ها دربرابر دردسر استفاده میکند و متوجه میشود راهی وجود دارد که اگر در ان فقط یک اشتباه بکند دیگر نمی توان کاری کرد
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک