خب یک قسمت از اسلاید ۴ پارت قبل جا موند، دوباره اسلاید ۴ رو اینجا میذارم :ویلیام: ویولت بالاخره نشست. مدارک رو ، روی میز گذاشتم و بعد گفتم: دلیلی که ازت خواستم بیای اینجا، واضح است! ♡گفتی میخوای بهم یک چیزی رو نشون بدی... لوگان سرفه ای کرد و گفت: ویولت سمی که تو درون خونت داری ارثی هست ولی قبل از اینکه ما متوجه بشیم کسی با این قابلیت هست... ادامه حرفش گفتم: این سرنگ رو میبینی؟ قرار بود به آرین تزریق کنیم یعنی به صاحب نور تا ازش سوءاستفاده کنیم. ♧اما به کمک کامانسو متوجه حضور تو شدیم. ♡اما باز آرین صاحب نور بود... ♤اما این سرنگ موقتی هست! دوباره باید می ساختیمش اما سمی بودن تو ابدیه! تا پایان عمرت! ♧مثل اریکا کیلسون... ♡مادرم؟! ♤درسته! اونم همین قدرت رو داشت! سنگ مانای تو شبیه اون هست ولی با این تفاوت که... لوگان با نیشخند گفت: قوی تره و سم بیشتری داره! ♡پس من یک اسلحه هستم؟ ♧درسته! تو قرار کمک کنی گرگ سیاه یک امپراطوری بشه! ♡شما بدون تصاحب شیرطلایی امپراطوری نمیشید...صبر کن! شما میخواین هر دو پادشاهی تصاحب کنید؟ ♤بهت که گفتم لوگان! اون دختر باهوشه! ♡من نمیتونم به پادشاهی خودم خیانت کنم! ♧تو میتونی! تو از شیرطلایی متنفری!مگه نه؟ تنفر تو چشمات اینو ثابت میکنه! ♡ ولی منم از شیرطلاییم...به سقوط خودم کمک کنم؟ ♧تو ،من و ویلیام رو داری! ♡از کجا اعتماد کنم؟ ♤ تو کسی نیستی که باید اعتماد کنه! ما باید اعتماد کنیم. ♡حق با شماست! پس من فعلا تو جبهه شمام اما من از لوگان یک درخواستی دارم!
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
۰ و بقیش رو فردا میخونم . داستانات قشنگن
مرسيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
خواهشششششششششششششششششششششششششششششش میکنمممممممممممممممممم🤍🤍🤍🤍🤍🤍
۱ عه منظورم دوعه بود
۲ دوره
۳ سعه
۴ چهاره
۵ پنجه
۶ ششه
۷ هفت
۸ هشت
۹ حالا