من برگشتم🤡

واقعا نمیدونم کسی منو یادم هست یا نه ولی مدت ها پیش اینجا بودم🤡💔

خلاصه که قبلا یه رمان چرت و پرتی میزاشتم که چندروز پیش تصمیم گرفتم دوباره از اول بنویسمش

راستش اول داستانه نیست اصن🗿اومدم اینجا که شاید پیداش کنم که دیدم بعله جا تره و بچه نیست تازه تستچیم180درجه عوض شده بخاطر همین تصمیم گرفتم اینجا داستانو ادامه بدم هاهاهاهاها

خلاصه(خواهشا صداهای ناهنجاری که مینویسم رو بلند بخونید🤡): بتمن:نه نه نه تو اینکارو نمیکنیم تَ تَ تَ السا:نههههههه آنا:باید باهم ازدواج کنیم گاد:هه هه هه بومممممم ناشناس:جمع کن خودتو این چیه دیگه گاد:خب،باید بریم از اول هاها نایت وینگ:بچه کووووو استار:بابایی من اینجام جکوکر(صدای دورگه):ما برنده میشیم یوهاها رالف:اوکی من مردم بای*سکته کردن

در جریانم که چقد چرت بود ولی به هرحال قراره با داستانم حداقل چند دقیقه بخندید پس مشکلی نیست توی هر پارت عکس همه شخصیارو میزارم پس اصی(اصلا به لحجه اصفهانی)ناراحت نباشید😔🫦 فالوووم کنید داشیای گل