هردوشون رو... دوست دارم... اهه. من خیلی ادم بدیم... و بغض کردم. enfp: نگران نباش. این چیز بدی نیست. و بغلم کرد. یکم بعد واقعا دستمون رو شستیم. داشتیم دستمون رو صابون میزدیم و منم صورتمو میشستم. که یهو estp اومد دم در دستشویی: بچها ما یچیزی سفارش دادیم. زود باشید بیاید. من و enfp داشتیم از دسشو میرفتیم بیرون که enfp در گوش من گفت: ببخشید تا اومدم بگم چرا؟ خودم فهمیدم... enfp دستشو گذاشت روی کمر من و محکم هلم داد و لیز خوردم و نزدیک بود با کله بیام رو زمین که estp. سریع برگشت و من افتادم تو بغلش. گونه هامون سرخخخ شده بود. estp: م.. مو.. مواظب خودت باش...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
عالییییی
داستانت خعلی خوفه
پارت بعدییییییییییی
عالی بید✨✨✨
ممنوننن
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگیگیریم💪
یا امروز یا فردا منتشر میشه
عااااالییییی بودددد🙂❤
تنکسس
شتتت مثلث عشقیییی🥲
دیقا