
علامت آدلی * علامت مایا× علامت لورا+ علامت لوکاس_ علامت لوکا÷ علامت جورج/ دیگه تا آخر داستان از این علامت ها استفاده میکنیم پارت قبل مال جورج این علامت نبود ولی پارتای بعد همین علامتاس
+خب تعریف کن،چرا زیاد خوب نیستی؟؟ _راستش داداشم...اون از لندن برگشته😵💫 +خب اینکه خیلی خوبه😀 _گفته بودم بهت...خیلی رو مخه تمام توجها روی داداشمه توی کارام دخالت میکنه همیشه از بچگی رفتارش اصلا با من خوب نبود و نیست هر اشتباهی هم که میکنه بازم مقصر منم😤 +اوففف چه بد!!😕 _راستی به من گفت که به تو زنگ زده،من بابت اون متاسفم +نه بابا اون که چیزی به من نگفت فقط خودشو معرفی کرد همین... _لورا میتونم یه سوالی ازت بپرسم؟؟ + ب...باشه بپرس _تو...یعنی من... هول شده بودم نمیدونستم چطوری بهش بگم یا از چه کلماتی استفاده کنم
هنوز سوالم رو نپرسیدم که یهو سر و کله ی لوکا پیدا شد ÷سلامممم چطوریننن؟؟؟؟ _تت...تووو اینجا چیکار میکنیی؟؟؟؟ +لوکاس...ایشون داداشته؟؟؟ ÷بله خودمم و توهم باید لورا باشی نه؟؟؟ +بله منم لورام _خب هنوز نگفتی چرا اومدی،تازه تو از کجا فهمیدی من کجام ÷کاری نداشت😏گوشیتو چک کردم آدرسو دیدم _برای چی اونوقت؟؟؟ ÷ببینم منو چرا با دوست د*خ*ت*ر*ت آشنا نکردی؟؟؟ _احمق چرا چرت میگی...میدونم میخوای چیکار کنی پس خ*ف*ه شو +شما دو تا چی میگین من دوست د*خ*ت*ر هیچکس نیستم ÷ولی لوکاس یه حسایی به تو...
÷ولی لوکاس یه حسایی به تو... _کافیه دیگهه!بسه برو از اینجا سریع ÷میدونم تو خونه باهات چیکار کنم و بعد با عصبانیت از صندلی بلند شد و رفت... +لوکاس داداشت منظورش چی بود؟؟؟ _حالا دیدیش؟؟اون یه روانیه و میخواد منو اذیت کنه +خیلی خب باشه دیگه بستنیامونو بخوریم تا آب نشدن یک ساعت بعد:(توی خونه) _برای چی اینکارو کردی لوکا؟؟؟؟؟ ÷حالا که دوستش داری چرا بهش نمیگی؟؟؟میدونی چرا؟؟؟چون تو یه احمقی و میدونی اون تورو نمیخواد _که اینطور...امروز که مدرسه تعطیل بود و تو کافه نتونستم بهش بگم ولی فردا...میبینیم کی احمقه فردا: معلم:خب بچه ها کتاباتونو بزارید تو کمد وسایلتونو جمع کنید کلاس تمومه.
نتونستم به لورا چیزی بگم...البته ما باز هم اکیپی امروز میریم بیرون پیاده روی شاید بتونم وقتی ما دو تا تنها شدیم بهش بگم... نیم ساعت بعد:(توی خیابون) ×بچه ها چقدر خوب میشه همیشه اینطوری بیایم بیرون *حق با مایاست باید بیشتر بیایم لورا:منم موافقم...میدونید هر وقت که با شمام خیلی حس خوبی بهم میده و بهم خوش میگذره تمام وقت هم نشد که چیزی بگم... آخر که همه خداحافظی کردند من به دادلی گفتم _آدلی وایساباید باهات حرف بزنم... *باشه لوکاس در حال قدم زدن بودیم *خب برای چی میخواستی باهام حرف بزنی _خب در اصل با تو نمیخواستم...چیزز یعنی میخواستم برای یه...م...مشورت
*برای چی؟؟ _ببین من از یه نفر خوشم میاد...چطوری باید بهش بگم *و اون شخص لوراست؟؟؟؟ _چچ....تت..نههه یعنی اره 😨ولی تو از کجا فهمیدی *کاملا مشخصه،اگه میخواستی عاشق مایا یا کاترین بشی تا الان میشدی ما خیلی وقته دوستیم،دیدم که لورا رو چجوری نگاه میکنی،بهمم گفته بودی یه بار رفتی باهاش قهوه خوردی یه بارم بستنی. _الان میگی چیکار کنم؟!از طرفی هم لوکا مدام میگه تو یه احمقی و نمیتونی بهش بگی دیروزم که اومد وسط صحبتمون گند زد به همه چی. * دلم میخواد به جای تو من لوکارو خفه کنم،لوکاس احتمالا تو حالا حالا ها با لوکا درگیری😐💔 _ببینم این حرفت الان به جای راهنماییم کردن و دلداری دادنم بود؟؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی بووود 💚💚
مرررسی💚
خیلی عالی بوود
تازه باهاش آشنا شدم
خیلی گوده
پارت بعد پلیز💙
ممنونم بابت نظرت💙
💙
خیلی خوبه پارت بعد
مرسی♡
بانک ونزدی پر سود ترین بانک تستچی !🎀💎امتیاز های خود را به ما بسپارید !🎀💎
به علاوه ما تا سقف ۲۰۰۰۰ امتیاز وام میدیم !🎀💎
هرماه جمعه ها قرعه کشی داریم که جایزه اش ۱۰۰۰ امتیازه !🎀💎
کارمند میخوام که حقوق روزانه داره !🎀💎برای دریافت اطلاعات بیشتر به پیوی بنده مراجعه کنید !🎀💎
عااااااللللیییییییییییی
منم میخوام اون لوکارو خفه کنم زیر آب
♥︎
عالی♡ پارت بعد کی میاد ؟
فردا♡