

فاوست یا دکتر فاوست شخصیتی از افسانههای آلمانی است. او انسانی موفق با تحصیلات دانشگاهی ولی ناراضی از زندگی است که روحش را برای دستیابی به دانش نامحدود و لذات دنیوی در معاملهای با شیط/ان معاوضه میکند. این افسانه منشأ آثار ادبی، داستانی، سینمایی و موسیقایی بسیاری شدهاست. فاوست به شکلهای مختلف در گذر زمان ثبت شدهاست. فاوست و صفت آن فاوستی، اغلب توصیف موقعیتی است که در آن فردی جاهطلب بهمنظور رسیدن به قدرت و موفقیت دست از اخلاقیات میکشد.

در نسخههای اولیه همچون تصنیفها، نمایشنامهها و عروسکگردانیهایی که بر اساس این افسانه ساخته شد، فاوست به شکل محتومی لعن/تشده و دو/زخی بود، زیرا انسان را به دانش الوهی ترجیح میداد. او کسی بود که: «متن مقدّس را پشت در و زیر میز میگذارد، از اینکه دکتر الهیات نامیده شود پرهیز دارد و ترجیح میدهد که به شکل دکتر طب لباس بپوشد.» هرچند در سراسر آلمان قرن ۱۶ نمایشنامهها و عروسکگردانیهای کمدی معروفی بر اساس قرائتی آزاد از این افسانه پدید آمده بودند و در اغلب اوقات فاوست و مفیستوفل (که نام شیط/ان است در داستان فاوست) را در حد چهرههایی مبتذل و خندهدار تنزل میدادند، اما به واقع این کریستوفر مارلو بود که با نگارش نمایشنامهٔ دکتر فاوستوس (تاریخچه تراژدی گونه زندگی و مرگ دکتر فاستوس) به این افسانه شهرت بخشید .

سرانجام دویست سال بعد در نسخهٔ بازسازیشده توسط گوته، فاوست به تحصیلکردهای بدل میشود که «چیزی بیشتر از گوشت و نوشیدنی زمینی» میطلبد. فاوست خسته و ناامید است. تصمیم میگیرد تا با شیط/ان جهت کسب دانش بیشتر و قدرت جادو وارد گفتگو شود. او میخواهد تا از تمام دانش و لذت این دنیا بهرهمند شود. در مقابل، نماینده شیط/ان، مفیستوفل ظاهر میشود. او این معامله را با فاوست انجام میدهد: مفیستوفل به قدرت جادویی او برای یک مدت کمک میکند، ولی در پایان دوره، روح فاوست به شیطان تعلق دارد و فاوست به شکل ابدی ملعون خواهد بود. در داستانهای اولیه، این دوره معمولاً ۲۴ سال ذکر شدهاست. در مدت زمان قرارداد، فاوست به انحای مختلف از مفیستوفل بهره میجوید. در بسیاری از نسخههای داستان، از جمله در نمایشنامهٔ گوته، مفیستوفل او را کمک میکند تا دختری زیبا و معصوم را که معمولاً گِرتشن نامیده شده و در نهایت زندگیاش نابود میشود، اغوا کند؛ هرچند در نهایت، معصومیت گِرتشن نجاتش میدهد و او وارد بهشت میشود. در روایت گوته، فاوست نیز با رحمت خدا بهخاطر کوشش مداومش و همچنین درخواست گرتشن از خدا نجات مییابد. اما در نسخههای اولیه، فاوست برای همیشه فا/سد شناخته میشود. او فکر میکند که گناهانش قابل بخشش نیست. در این روایتها وقتی پایان دوره فرا میرسد، شیط/ان او را به جهنم همراهی میکند.

فاوست ارتباط وثیقی با افسانهٔ قرون وسطایی تئوفیلوس دارد که در قرن ۱۳ ضبط شدهاست. در این افسانه تئوفیلوس مقدس با نگهدارنده جهان دوزخ به معامله میپردازد ولی در نهایت به لطف باکره مقدس نجات مییابد . تصویری از این صحنه که او خودش را در قلمرو شیط/ان تسلیم میکند در ورودی شمالی کلیسای نتردام پاریس بهتصویر کشیده شدهاست. اما نخستین منبع چاپ شده افسانه فاوست، کتاب جیبی کوچکی است که عنوان تاریخچه دی. یوهان فاوستن را دارد و در ۱۵۸۷ منتشر شدهاست. کتاب در سراسر قرن ۱۶ بارها باز ویرایش شده و منشأ اقتباسهای دیگر قرار گرفتهاست. تا سال ۱۷۲۵ کتاب فاوست به شکل گستردهای توزیع شده و به وسیلهٔ گوته جوان خوانده میشود..

مبدأ نام فاوست و شخصیت او مبهم است؛ با اینحال این فرضیه به شدت قوت دارد که بر اساس شخصیت دکتر یوهان گئورگ فاوست، تردست و کیمیاگر شهر کنیتلینگن واقع در وورتمبرگ، که در ۱۵۰۹ از دانشگاه هایدلبرگ در زمینه الهیات مدرک گرفته بود، ساخته شده باشد. اما برخی از صاحبنظران مانند فرانک بارون و لئو رویکبی این فرضیه را زیر سؤال بردهاند. شخصیت پان تفاردوفسکی در فولکلور لهستانی شباهتهایی با داستان فاوست دارد و بهنظر میرسد که معاصر با داستان فاوست باشد. مشخص نیست که آیا دو داستان منبع مشترک دارند یا از هم تأثیر گرفتهاند
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!