داستان از زبان لوکاس:
_بنظرت دانش آموز جدید کی میتونه باشه؟!
_نمیدونم لورا،ولی بنظرم خیلی مسخرست که مدام وسط سال بیان.
دانش آموز جدید وارد کلاس میشود،او دختری با موهای صاف و قهوه ای و چشمهای درشت هست.
جسیکا:سلام به همه من جسیکا کوچاند هستم دانش آموز جدید خوشحالم که میبینمتون.
_ج..جج جسیکااا؟؟؟
یاد خاطرات دو سال قبل افتادم توی مدرسه قبلیم توی شهر دیگه با جسیکا توی یه کلاس بودیم،بعد مدتی عاشق هم شدیم خاطرات زیادی با هم داشتیم،ولی من مجبور شدم با خانوادم به پاریس بیام...
هیچ وقت اون روزی که از جسیکا جدا شدم رو فراموش نمیکنم،وقتی من رو دوست داشت و من اون رو ترک کردم...وقتی به من اعتماد داشت و من بخواطر خانوادم احساساتش رو زیر پا گذاشتم.
لورا:لوکاس!!!توی کدوم باغ رفتی؟؟؟
به خودم امدم.
_چچ....چی؟؟؟؟؟؟؟🤨
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود:)پارت بعد؟؟
تنکیو بیب
لطفا پارت بعدی رو زود تر بزار
:)اوکی سوییتی
❤❤