
سلاممممم. پارت جدید خدمت شما عزیزان😁
جیمین رفت عقب.جیمین: مسخره است. هانا: چی؟ جیمین: این جرئتا دیگه قدیمی شده!! هانا: خب بگو جرئت ندا.... تا خواست حرفشو کامل کنه شیشه رو چرخوندم که به من و تهیونگ افتاد.تهیونگ: جرئت یا حقیقت؟ +حقیقت. تهیونگ: تا حالا به پسری اعتراف کردی؟ به محض اینکه حرفش تموم شد جیمین به سمتم برگشت. تک خنده ای کردم+اره و اونم با کمال احترام ردم کرد . و لبخندی در ادامه حرفم زدم.تهیونگ: واقعا به کی؟ + فقط میتونی یه سوال بپرسی تهیونگ: عه بگو دیگه! + نه نمیشه. همون لحظه گوشی جیمین زنگ خورد. بعد تماسش معلوم شد که شرکت زنگ زدن و کارش دارن و رفت. ساعت ۵بود. بلند شدم و به هانا کمک کردم تا وسایلشو جمع کنه. +هاناااا. هانا: بله؟ +میای بریم خرید؟ نگاهی به ساعت انداخت و گفت: بریم! به سمت پاسازی که همشیشه میریم راه افتادیم. باید برای کریسمس لباس جدید میخریدم. با نظر هانا برای خودش بلوز بافت سفیدی خریدم البته بگم نمیدونه برای اونه!
نتیجه خرید لباس برای خودم هم شد دامن مشکی پشمی با کتش،شلوار دمپا کتون طوسی رنگ و بلوز بافت مشکی و قرمز. خواستم از پاساژ بریم بیرون که مغازه ای توجهمو جلب کرد. از پشت ویترین دستبندهایچرمی دیدم نگاهی یه کاغذی که رو در بود انداختم نوشته میتونی اسمی رو بگی تا برات رو دستبند بنویسن! نمیدونم چرا اولین اسمی که تو ذهنم جرقه زد...جیمین بود! شاید یه کادو کریسمس برای اون هم نیاز داشتم بعد از اینکه اسمشو به انگلیسی روی دستبند حک کردن به همراه کلی تیکه و متلک و کرم ریزی از طرف هانا دستبند رو تو جعبه ای گذاشتن. از پاساژ خارج شدم و تاکسی گرفتیم و به سمت خونه راه افتادیم!~~~~ از پنجره نگاهی به بیرون انداختم. هوا ابری بود. نگاهی به خودم تو آینه انداختم. بلوز بافت قرمز و مشکی با شلوار دمپا طوسی. همون لباسی که اون روز خریده بودم. موهامو از بغل بافتم و چند تار مو رو تو صورتم ریختم صندل های مشکی رنگم رو هم پوشیدم!
خب از خوش شانسی یا بدشانسی امروز دقیقا امروز قراره شازده جونگ کوک به همراه نامزد خوشگلش و عمه جون تشریف بیارن و من واقعا پدرمو درک نمیکنم که آیا مجبور بود روز کریسمسم رو خراب کنه!؟ در هر صورت کاریش نمیشه کرد از اتاق رفتم بیرون .بابا داشت ساعتشو دستش میکرد و مامان هم میز ناهار خوری رو تمیز میکرد! . + چطور شدم؟ و توجه جفتشون بهم جلب شد . مامان: لباست خوشگله بابا: الحق که دختر خودمی . و نتیجه چیزی جز چشم غره مامان خطاب به بابا نبود! خواستم برم تو آشپزخونه که بابا صدام زد_جه هوآ + بله؟ _ خبری از جیمین نداری؟ + نه اخرین بار خونه هانا دیدمش! چطور مگه؟ _ آخه دیروز اومد شرکت وسایلشو جمع و جور کرد گفت مادرش تو امریکا مریض حاله داره میره اونجا! + واقعا؟ چیزی به من نگفت! _ خیلی خب باشه. مادرش مریض حاله؟ چطور بهم نگفته؟ یعنی حداقل نباید ازم خداحافظی کنه؟ زنگ خونه به صدا در اومد. مامان درو باز کرد ومن پشت سرشون وایسادم برای سلام و احوال پرسی!
خب باید بگم رفتار جونگ کوک خیلی خنثی هست یعنی یه دقیقه خوبه یه دقیقه بد . به نظر نمیاد نامزدش ادم بدی باشه ولی من با جونگ کوگ بیشتر مشکل دارم تا با نامزدش. برای شام من پیش مامان نشستم بابا بالای میز. و عمه و جونگ کوک و نامزدش هم کنار هم! همه چی خوب بود تا وقتی که جونگ کوک زبون باز کرد. جونگ کوک: راستی جه هوآ جیمین شی کجاست؟ فکر میکردم امروز اینحا باشه. + نه نیست_ اذیتش کردی؟ با خنده گفتم + نه چرا؟ و با خنده جوابمو داد_ از بچگی هم با پسرا بد رفتاری میکردی. شاید بخاطر همینه تا الان نامزدی نداشتی! و همه ساکت شدن! خونه تو جو بدی فرو رفت خواستم جوابشو بدم که گوشیم زنگ خورد. از پشت میز بلند شدم و گوشیمو برداشتم و به سمت اتاق رفتم تا اومدم جواب بدم قطع شد. ولی جیمین بود. و بعد پیامی برام ارسال شد _ میای پارک نزدیک خونتون؟ کارت دارم! ساعت ۱۰ اونجا باش! + باشه. ساعت یه ربع ده بود. پالتوم رو برداشتم به همراه کادو کریسمس ! و از پله ها پایین رفتم. + هانا زنگ زد بهم گفت کارم داره من میرم اونجا مامان: اما شام... +گشنم نیست! و از خونه زدم بیرون.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 روز در انتظار پارت 23
ول کردی؟
دیگه نمیزاری؟
عالیی پارت بعدد
نمیشه سریع بزاری؟من دیگه صبری برام نمونده
همین که زندم خیلیه
گذاشت؟😃😃
گذاشت؟😃😃
راس میگیییی
هعییی اسمم هاناعه 😂😐
زوووووووودددد پارت بعد و بزار
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم😎✨
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم😎✨
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم😎✨
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم😎✨
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم😎✨
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم😎✨
کامنت ها رو باشعار پر کنید
تو رو خدا زود پارت بعد و بزار ما رو نزار تو خماری نزارررر
حالا تا پارت بعد همش میگم میخواد اعتراف کنه میخواد خدافظی کنه😭😭😭اههههههه
چرا جای حساس کات مردی من الان تا پارت بعد چجوری دووم بیارم😭😭
ولی بازم عالی بود😂
(تغیر مودم تو یک دیقه😭👈🏻😂)
پارت بعدییییییییی من دارم عر میزنم چرا اینجا تموم کردییییییی
بچه ها راستی پارت نوزده رو خوندید؟ همون پارتی که جه هوآ و جیمین رقصیدن تو تولد جونگ کوک؟چون دیدم الان زده رد شده گفتم شاید من ندیدم و اصلا اون پارت منتشر نشده!
اره خوندیم اونو
پارت بعدددد چرا اخه جای حساس تمومش کنیییییییی
واقعا جای حساس بود؟ فکر نکنم...