عشقی تکرار نشدنی با جیهوپ 15

من:واقعا؟. جی هوپ:اوهوم این خیلی خوشمل تره😊... . من:اره... منم باورم شد اینا رو میگی من ناراحت نشم... . جی هوپ:*ا/تتتت*😐. من:خب اگه واقعا دوستش داری پاشو. جی هوپ:جان؟😶. من:پاشو کت رو بپوش ببینم واقعا اونجوری که میگی قشنگه و دوستش داری😌. جی هوپ پا شد خواست کت رو ازم بگیره که بپوشه گفتم:نه نه دیگه برگرد. برگشت منم کت رو تنش کردم(فاز رمانتیک بازی😆😍) جی هوپ:بفرما میگم که قشنگه😍... . من:نه دیگه الان تازه با پرتو های نور تو قشنگ شد☺😂. جی هوپ:😂😂😂دیوونه ای بخدا. من:تازه فهمیدی😂. جی هوپ:😂😂. جی هوپ: اهم *ا/ت*. من:جانم؟.

جی هوپ:اینطور که تو گفتی حرفم کلا یادم رفت😅. من:خب بله😂؟. جی هوپ:میگم چیزه یعنی الان خداحافظی؟😿. من:کسی برامون تعیین تکلیف نکرده... بزار ببینم... . بعد گوشیمو در اوردم الکی نگاهش کردم و گفتم:اره اینجام گفته کسی واستون تعیین تکلیفی نکرده میتونید پیش هم باشید فعلا😉😂. جی هوپ:😂خوبه خدا یکی عین خودمو نصیبم کرد😂. من:جی هوپ شی چیزی فرمودید؟. جی هوپ:نه خیر بانو. من:😂😂😂. جی هوپ:😂😂😂. بعد یه چند ثانیه ای که گذشت پاهامو رو هوا معلق گرفتم و شالاپ کوبیدمش زمین(مگه مرض داری😂؟)

جی هوپ:یااااا... چه میکنی ترسیدم😐. من:😐😐خو حوصله م سر رفته هی نشستیم داریم مث قاق مردم رو نگاه میکنیم... . بعد مثلا جوری که کلا مخاطبم جی هوپ نیست گفتم: اخ که دلم یه جای باحال و خفن خواست😋. جی هوپ:اها... پس به همون کسی که مثلا بهش گفتی دلت یه جای باحال و خفن خواست بگو ببرتت😌. من:من با تو بودم😐. جی هوپ:عه واقعا؟. من:وا؟ 😐. بعد به طور ناگهانی جی هوپ چونه مو گرفت و رومو کرد رو به خودش قشنگ چشم تو چشم بودیم(😍) بعد با یه حالت مهربونی گفت:هروقت مخاطبت من هستم چشم تو چشم بهم نگاه کن و حرف بزن😊.

منم از فرصت استفاده کردم و تو همون حالت گفتم:خب پس دلم یه جای خفن و باحال خواست😃. جی هوپ هم چونه مو ول کرد و با یه حالت گوگول مگولی نگاهم کرد و دستم رو گرفت و گفت:پس بریم دیگه. من:کجا؟. جی هوپ:وا؟ جای خفن و باحال دیگه😄. بعد بلند شد و منم بلند کرد و رفتیم سوار ماشین شدیم دیدم درست مثل دفعه قبلی جی هوپ میخواست ماشین رو روشن کنه که یهو دوباره دست نگه داشت یه نگاه کردم دیدم دوباره کمربندمو نبستم... پس خیلی سریع گفتم:اوکی اوکی خودم بستمش... . و کمربند رو چَق بستم.

و بعدش راه افتادیم... جی هوپ خیلی تند میرفت منم که ترسو از استرس و ترس انگار هی یه سطل کف میریختن کف دلم دوباره جمعش میکردن. دیگه طاقتم طاق شد داد زدم:جی هووووووووووپ. جی هوپ با دادی که زدم انگار برق از تو کله ش پرید خیلی یهویی زد رو ترمز و گفت:ها؟.... چیه... چی شده خوبی؟.... . من:اره فقط خیلی تند رانندگی میکنی داشتم از ترس میمردم😿. جی هوپ:خب چرا زودتر نمیگی ترسیدم گفتم نکنه بلایی سرت اومد... باشه اروم رانندگی میکنم😊اصلا بیا خودت دنده رو بگیر نتونتم کار خطرناکی بکنم بعد دستمو گرفت و گذاشت رو دنده و گفت: حالا بریم☺. و دوباره راه افتادیم... همینجوری رفتیم و رفتیم تا...

تا به یه جای خیلی گوگولی مگولی رسیدیم خیلی قشنگ بود رو زمین پر از گلای صورتی بود یه دست تا اون تَه😍 خیلی خوشمل بود... جی هوپ:همون جای باحال و خفن مد نظر تو هست؟. من:شوخی میکنی؟از اونم بهتره😍. جی هوپ:😊. اون وسط مسطا یه جایی پیدا کردیم یه سنگ بود رفتیم نشستیم روش. من:خدایی اینجا خیلی خوشگله. جی هوپ:اوهوم😋. جی هوپ:راستی *ا/ت* یه چیزی بگم؟. من:بگو☺.جی هوپ:میدونم شاید اسمش حسودی باشه یا هرچی دیگه ولی من واقعا داره حسودیم میشه😐.

من:حسودی چرا؟😶. جی هوپ:اخه... . میخواست حرف بزنه که حرفشو یه صدای جیغ قطع کرد دویدیم رفتیم سمت صدا دیدیم یه بچه س از روی سرسره پایین اومده خورده زمین جیغش رفته هوا😲. من:ای وای بیچاره😥. جی هوپ:باز خوبه مامان باباش بهش رسیدن. من:اوهوم... میگماااا😁. جی هوپ:چیه؟.من: اون تاب اونجا داره چشمک میزنه😁. جی هوپ:دختر کوچولوی کی بودی تو😆باشه بریم تاب سوار شو😄. من:خوشم میاد نه نمیگی الان اگه مامانم بود چندا حرف بارم میکرد😂.جی هوپ:😂. بعد رفتیم سوار تاب و سوار شدم خیلی زور زدم خودم خودمو تاب بدم چون جی هوپ هم رو اون یکی تاب نشسته بود(دو عدد نی نی کوچولو)

ولی بی فایده بود اصلا به زور تکون میخورد... جی هوپ داشت نگاهم میکرد و داشت ابروم میرفت... یه دفعه جی هوپ پیاده شد و اومد پشت سَرَم و گفت:من تابت بدم؟😊. من:نه بابا خودم... . که دیدم دارم تاب میخورم(جی هوپ داره تابش میده😊)... یهو جی هوپ گفت:*ا/ت* من ادامه حرفم رو نگفتم درسته؟. من:اره راستی یادت رفت بگی ها😶. جی هوپ:تو از روز اول تا حالا به من نگفتی که دوستم داری خب. من:جانم؟. جی هوپ:نگفتی خب اون بار هم که بهم گفتی فقط گفتی منم همینطور کلمه جادویی رو نگفتی که😌.

جی هوپ:و متاسفانه منم الان تلافی میکنم😁. من:چی؟. یهو دیدم سرعت تاب داره خیلی زیاد میشه 😲. جی هوپ:بله اینجوریاس دیگه بگو دوستم داری اروم تابت میدم. من:نکن جی هوپ توروخدا وایسا... یاااااا.... . جی هوپ:نمیشهههه اول بگو😁. مغزم همون لحظه:خو احمق تو که واقعا دوستش داری مگه مرض داری که داری سکته مون میدی خو بگو دوستش داری😑🔪. من:باشههههه جی هووووپ من خیلی دوست دارمممم.... . یهو سرعت تاب پایین اومد... دیوونه😃. همینجوری داشتم تاب میخوردم که گفتم:من واقعا گفتم ها اصلا بخاطر سرعت تاب نبود چون واقعا دوست دارم💜😜. جی هوپ اومد جلو و تاب رو نگه داشت...

و با دستاش زنجیر های تاب رو گرفت و زل زده بود بهم... . من:چیزی شده؟. جی هوپ:نه دلم میخواد نگاهت کنم. من:وا مگه اولین بارته منو میبینی😂. جی هوپ:نه اولین باره که بهم گفتی دوستم داری مال همینه قلبم نمیزاره برم اونور دست خودم نیست که . منم یکم خودمو لوس کردم ولی بعدش یهو بلند شدم و خودمو محکممم انداختم تو بغل جی هوپ طوری که هردومون خوردیم زمین(نیفتادن رو هم منحرف نباشین افتادن زمین😂) من:خب الان دیگه خیلی راحت تر میتونی از قلبت اطاعت کنی . بعد یکم ازش فاصله گرفتم و گفتم:مگه نه؟. اونم نگاهم کرد و دوباره کشیدم تو بغل خودش و گفت:اره😊.

پایان پارت پانزده هههههه💜💚💜💚💜💚💜 خوب بود؟ 😊 این حجم رمانتیک بازی هاشو کم کنم یا دارین کِیف میکنین؟😜. دوست داشتین لایک کنین و نظر بدین فعلا خدانگهدار👋😊