رفت وسایل رو برای مرگم آماده کنه. آروم از ماشین پیاده شدم . ففط داشت تو صندوق دنبال چیزی میگشت. رفتم سمتش+ چی میخوای؟. _ دوتا صندلی توماشین بود! الان نیست فکر کنم باید رو زمین بشینیم .و در صندوق رو بست اروم راه افتاد منم پست سرش. الان درست بغل ابشار بودیم. با فاصله ده متری از آبشار نشستم و جیمین هم بغلم نشست. +چرا اینجا؟ _ اینجا خیلی آرامش بخشه. صدای آب ارومم میکنه...همچنین اولین جایی که میارو دیدم اینحا بود درسته بیست قدم اون طرف تر وایساده بود و یکی از دوستان نزدیکش رو از دست داده بود و منم برای دلداری رفتم پیشش و همون موقع قلبمو باختم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
43 لایک
تا پارت بعدی میاد برم رمان قبلیتو بخونم.. تعریفشو خیلی شنیدم.. عررر ولی اگه غمگین باشه خودزنی میکنمااااا
من پارت بعدو میخوامممممممممممم هقققققققق
جه هوا جان عاشق شدی دیگه بیا قبول کن بخوای نخوای عاشق شدی🌝🤌
چرا پارت بعد و نمیزاری🤔
حالت خوبه؟
عالیی
بی صبرانه منتظر پارت بعدم:)))
خیلی خوب بوددد💙🫂
عالیییییییییییییییییی💛
عالی بود،پارت بعدی زود بیاد توروخدا🙏🥺
عالییی بود ، لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار لایک هم کردم ، فقط یه سوال این فیک چند تا پارت داره ؟ البته ببخشید میپرسم یا فضولی میکنم فقط کنجکاو شدم همین اگر نمیخوایی هم میتونی نگی ولی در کل خیلی قشنگ بود .
راستش این داستان در حال نوشتنه! یعنی از قبل ننوشتم که بدونم چندتا پارت هست پس بهم حق بدید که یکم پارت ها دیر بشه
آها باشه ولی در کل داستانت خیلی قشنگه یعنی اگر خیلی طول بکشه ولی مطمئن باش دست از خواندنش برنمیدارم چون واقعا خیلی قشنگه .
مرسییییییی✨✨🌹
خواهش میکنم . موفق باشی .
داستانت عالیییییی
ولی زیاد تر بزار😭😂
عالییی بییید 😁😁❤❤