ناظر کیوت و خوشگلم لطفا خواهش میکنم رد/شخصی نشه زحمت کشیدم عزیزم🙏🏻♥️
بلاخره به در اتاق ۱۴ رسیدم. کمی لباسم را مرتب کردم و در را باز کردم، راستش، انتظار نداشتم پسر مو صورتی بیدار شده باشد. در را از پشت سرم بستم؛ ولی صدایی آرام و ضعیفی به گوشم میخورد. کمی با ترس به سمت تخت اتاق پسر رفتم. ناگهان صحنهای را دیدم که از تعجب زیاد چشمانم گرد شده بودند. امکان نداشت پسر مو صورتی روی تخت نبود. اصلا باورم نمیشد تا همین چند دقیقه پیش روی تخت بود. صبر کن چند دقیقه پیش؟ ساعت سفید رنگم را نگاه کردم و کم مانده بود جیغی فرا بنفش بزنم؛ زیرا ساعت ۱۱:۵۵ بود. سریع از اتاق خارج شدم و شروع به دویدن کردم. باورم نمیشد بیماری را که آورده بودم، غیب شده بود. بلاخره به منشی رسیدم و سریع پرسیدم:«خانم!!! ببخشید ولی بیمار اتاق ۱۴ توی تختش نیست!!!» پرستار با حالتی مخلوط شده از تعجب و آرام لب زد:«بیمار اتاق ۱۴؟» با چهرهای نگران و اشک در چشمانم سرم را به معنای تایید تکان دادم که پرستار با حالتی آرام و خونسرد گفت:«راستش همین چند دقیقه پیش یک آقا با کت و شلوار راه راه و چشم و موهای کوتاه بنفش اومد و مشخصات بیمار را داد. مثل اینکه بیمار اتاق ۱۴ بیدار شده بود. اون آقای مو بنفش با بیمار فرم رو پر کردن و همین چند دقیقه پیش رفتند.» باورم نمیشد چی داشتم میشنیدم؟ آقایی با کت و شلوار بنفش و راه راه با چشمان و موهای کوتاه بنفش؟ هر چقدر فکر میکردم چنین شخصی را نمیشناختم. سریع از بیمارستان خارج شدم و تمام خیابان ها را میدیدم که ناگهان...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
سلاممممم چطورییییییب💞💞
*وی زیادی انرژی دارد
همچنان منی که خوابم میاد و کلمه ی انرژی رو تایپ میکنم
من خوبممممم❤✨
متاسفم ولی پارت جدید خیلی وقته توی بررسیه
هنوز نخوندم ولی چیزی بهتر از عالی قرار نیست اتفاق بیوفته
سانزو بیا پی ویبب
تنکس🌝♥️
شت دیر دیدم🗿💔
سلام دوست من!
میتوانی پارت جدید داستان را که منتشر شده را بخوانی و لذت ببری! تازه پیشرفت هم کرده! 🫶✨
مایل به پارت بعد؟
هر وقت شما پارت جدید دادین منم میدم؛-؛
به کوهارو میگم وقتی اومد بگذاره تو بررسی ؛-؛
باش منم فردا مینویسم...اگه ناظرا منتشر کنن؛-؛
بجنب پارت بعدی رو بده یالا
راستی میای دوست بشویم؟
کلر ۱۳
شاید فردا یا پس فردا بنویسم
اوکی سانزو/هیتوها هستم۱۲ سالمه
هاجیمماشته هیتوها چان؛-؛
میتونی کوهارو هم صدام کنی؛-؛
من باکا پنج ساعته تو اس ۲ فکر میکنم پسر مو بنفش کیه😂
جعرررررررررررررر😂😂✨
یه پسر با موی بنفش کوتاه و چشمای بنفش و هیکل گنده تر از سانزو کیه؟داداش ریندو کیست؟(۲۰ نمره😂)
نه دیگه فهمیدم😂
هایتان راننننن😂
کمتر به مغزت فشار بیار یه وقت نسوزه😹🚬
دیر گفتی فسفر سوزوندم🗿🤌
اوه🗿🚬
جالب بود؛-؛!
میشه به داستان سفر مرگبار هم سر بزنی؛-؛؟
سلام دوست من!
میتوانی پارت جدید داستان را که منتشر شده را بخوانی و لذت ببری! تازه پیشرفتی هم کرده! 🫶✨
عالی
تنکس آفرودیت:)
سلام دوست من!
میتوانی پارت جدید داستان را که منتشر شده را بخوانی و لذت ببری! تازه پیشرفت هم کرده! 🫶✨
عرررر بالاخرههههههع جانمییییییییی
از همین حالا حدس میزنم پارت بعد...
اره دیگه خودت فهمیدی 😂
نفهمیدم▼・ᴥ・▼
سلام دوست من!
میتوانی پارت جدید داستان را که منتشر شده را بخوانی و لذت ببری! تازه پیشرفتی هم کرده! 🫶✨
پارت بعد پلیززززززززز
خیلی خوب بود
بد جا تمومش کردییی
ممنون آفرودیت:)
سعی میکنم زود بنویسمش^^
سلام دوست من!
میتوانی پارت جدید داستان را که منتشر شده را بخوانی و لذت ببری! تازه پیشرفتی هم کرده! 🫶✨
عالی بودد واییی آنقدر خوشحالم که میخوام اشک شوق بریزم
ممنونم...راستی میدونستی اگه اشکت روی خاک بریزه یه گل در میاد؟
افسانه قشنگیه ولی نمیدونم واقعیه یا نه
اوهوم ولی میدونی خیلی خیلی قشنگه...اوففف هر وقت عکس پروفایلت رو میبینم دلم میخواد گوشی رو بغ#ل کنم
و این است گودرت مایکی
سلام دوست من!
میتوانی پارت جدید داستان را که منتشر شده را بخوانی و لذت ببری! تازه پیشرفت هم کرده! 🫶✨