هری پاتر و سنگ جادو نوشته ی جی. کی رولینگ «جوان کلترین رولینگ» این داستان در مورد هری پاتر، پسری یتیم ده ساله است که به همراه خانواده دورسلی، شامل عمو ورنون، خاله پتونیا و دادلی زندگی میکند. او زندگی مشقتباری دارد، زیرا مدام از سوی دورسلیها اذیت میشود و آنها رفتار زنندهای با او دارند. عمو ورنون مدام او را در اتاقک زیر پلهها محبوس میکند و دادلی او را کتک میزند. زمانی که قرار است هری، به یک مدرسهٔ سطح پایین به نام استون وال برود از یک فرد ناشناس نامهٔ مشکوکی به هری میرسد. قبل از اینکه او بتواند نامه را بخواند، عمو ورنون نامه را میگیرد و بعد از خواندن آنرا پاره میکند. بعد از این اتفاق صدها نامهٔ دیگر از جاهای مختلف به خانه سرازیر میشود. عمو ورنون نیز تمام نامهها را معدوم میکند. دورسلیها برای فرار از نامهها از لندن خارج میشوند، تا مدتی را در یک کلبهٔ چوبی در وسط دریا سپری کنند.درشب اول اقامت در کلبه شخصی به نام هاگرید که شکاربان مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز بود وارد کلبه شده و نامه را به هری می دهد و این خبر را به هری میدهد که او یک جادوگر است
هری پاتر و تالار اسرار :داستان دربارهٔ شخصیتی به نام هری پاتر که در سال دوم هاگوارتز درس میخواند و با دشمنیهای دوباره لرد ولدمورت مواجه میشود که حتی خواهر دوست او را نیز تا حد قربانی شدن میبرد.
خلاصه هری پاتر و زندانی ازکابان :پس از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشایندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود. هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سرانجام میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمیفرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد. بنابراین هری سعی دارد سیروس بلک را به خاطر به خاطر لو دادن جای مادر و پدرش نا.. بو... د کند ولی......
هری پاتر و جام آتش :در این داستان چند اتفاق مهم روی میدهد. اول از همه در جام جهانی کوییدیچ، مرگخواران به چادرها حمله میکنند و آشوب به پا میکنند و شخصی به نام بارتی کرواچ پسر علامت شوم را به آسمان میفرستد ولی تقصیر بر گردن جن خانگی پدرش میافتد. مسابقات سهجادوگر هم برگزار میشود که ویکتور کرام از مدرسه دورمسترانگ، فلور دلاکور از مدرسه بوباتون و سدریک دیگوری از مدرسه هاگوارتز چهار شرکتکنندهٔ منتخب آن هستند. اما در آخرین مرحله این مسابقه اتفاقی میوفتد که......
خلاصه داستان هری پاتر و محفل ققنوس :ماجرای این رمان پس از بازگشت لرد سیاه اتفاق میافتد. جمعی از جادوگران گروهی را به ریاست آلبوس دامبلدور به نام محفل ققنوس تشکیل می دهند که برای مبارزه با ولدمورت آماده شوند. این کتاب یکی از سیاهترین و تلخترین ماجراهای هری پاتر است. در پایان کتاب رولینگ، خوانندگانش را با سازمان اسرار آشنا میسازد که بسیار شگفت انگیز است . در وزارت سحر و جادو نبرد اعجاب آوری بین لرد ولدمورت و آلبوس دامبلدور روی میدهد و سرانجام خوانندگان در مییابند که ولدمورت برای پیشگیری از پیشگویی که سبیل تریلانی (یکی از استادان پیشگویی مدرسه هاگوارتز ) در آن اعلام کرده بود که تنها کسی که میتواند ولدمورت را شکستی ابدی بدهد در واپسین روز ماه ژوئیه به دنیا آمدهاست و پدر و مادر این پسر پیشتر سه بار در برابر ولدمورت مقاومت کردهاند
شاهزاده ی دورگه :در این قسمت هری پاتر در سال ششم هاگوارتز تحصیل میکند. هری در این سال تحصیلی برای اولین بار کلاسهای خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد سیاه میپردازند. در این سری هری وارد کلاس معجون سازی میشود و چون کتابی ک باید آموزش ببینند را ندارد، کتابی از مدرسه میگیرد ک روی آن نوشته :این کتاب متعلق است به شاهزاده دورگه» و این داستان با شاهزاده دورگه شکل میگرد.
خلاصه داستان هری پاتر و یادگاران مرگ جلد اول : ولدمورت قویتر شده و قدرتش در حال رشد است. در حال حاضر وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست. هری، رون و هرماینی تصمیم گرفتهاند کار دامبلدور را به پایان برسانند و بقیه جانپیچها «هورکراس ها» را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهٔ دنیای جادوگری امید کمی باقیماندهاست. در جریان جستجو برای جان پیچها هری، هرماینی و رون متوجه میشوند افسانه یادگاران مرگ حقیقت دارد و ولدمورت به دنبال ابر چوبدستی است؛ در پایان این قسمت مشاهده میکنیم دابی جن برای نجات هری پاتر جان خود را از دست میدهد و ولدمورت ابر چوبدستی را در آرامگاه آلبوس دامبلدور میابد.
خلاصه داستان هری پاتر و یادگاران مرگ 2 :هری پاتر و دو دوستش هرماینی گرنجر و رون ویزلی در یک ویلا به سر میبرند. آنها در ویلا از یک جن به نام گریپهوک تقاضای کمک برای سرقت از بانک گرینگوتز را میکنند. گریپهوک نیز شرطی برای آنها میگذارد او خواهان شمشیر گریفندور است آنها نیز قبول میکنند که اگر گریپهوک در پیداکردن جان پیچ به آنها کمک کند شمشیر را به او خواهند داد. آنها با قیافههای مبدل وارد بانک میشوند، اما طی اتفاقاتی به حالت عادیشان بازمیگردند. آنها فنجان جانپیچ را پیدا میکنند اما گریپهوک به قول خود عمل نمیکند و آنها مجبور میشوند سوار بر یک اژدها از بانک فرار کنند. همزمان لرد ولدمورت نیز از گم شدن جان پیچ با خبر میشود و تمام جنهای بانک گرینگوتز را ق. تلعا.م میکند. «ناظر این خلاصه داستان رد نکن 🥺»
Harry Potter
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
I LOVE THIS MOVIE💚🕷