دیالوگ و متن های زیبای کتاب p1

تو اسلاید پنجم هر پارت دیالوگی از داستان خودم هست که دارم مینویسم

تقدیم به دختری که اروز داشت با یک شاهزاده ملاقت کند اما در نهایت عاشق شرور داستان شد :)

کارشناسان ادعا میکنند که سالها تجربه دارند ، اما انها نمیدانند که انها فقط یک سال تجربه دارند و سال ها ان را تکرار کرده اند کتاب : هنر خلاق اندیشیدن نویسنده : راد جادکینز

روباه گفت : ادم ها خیلی وقت است که این را فراموش کرده اند اما تو هرگز نباید این را فراموش کنی که ما نسبت به کسانی که اهلی میکنیم مسئول هستیم ( در این کتاب اهلی کردن استعاره از ایجاده وابستگی عه ) کتاب : شازده کوچولو نویسنده : انتوان دوسنت اگزوپری

گندالف مکثی کرد و بعد با لبخند گفت : این کار های مردم عادی هستند که تاریکی را به حاشیه میرانند ، همان کار هایی که از عشق و محبت سرچشمه میگیرند کتاب : هابیت نویسنده : جی.ار.ار.تالکین

کای بغض خود را قورت داد و گفت : گاهی وقت ها ، کلمات از نیروی تاریکی شیاطین نیز قدرتمند تر میشوند ، حالا انتخاب با ما است که میخواهیم با کلمات دیگران را در هم بشکنیم یا مرهمی بر زخم هایشان باشیم داستان : در نهایته شب نویسنده : خودم

خب بله این ها همشون به جز اسلاید اول کتاب هایی بودن که خونده بودم و این دیالوگ های مورد علاقم بود ( اگه کسی اسم کتاب اسلاید اولو میدونه لطفا بگه ) اسلاید بعدی چالش داریم برای کتابخوان ها