هوای زمستانی

های گایز 👋🏻✨ مح برگشتم با داستان هوای زمستانی 🌨️❄️ یکم تغییر کرده چون قبلی خیلی خوب نبود 😑 بریم برا داستان 🍓✨

اینجا اسم شما تینا هست ❄️✨ 18 سالت هست ❄️✨ تو دنس مهارت بالایی داری ❄️✨ رپ خوندنت عالی هست ❄️✨ ایرانی هستی ❄️✨ تازه به سئول مهاجرت کردی ❄️✨ دوست داری آیدل بشی ❄️✨ اما خانوادت راضی نیستن ❄️✨ وقتی ایران بودی رشتت طراحی بوده ❄️✨

تازه اومده بودی سئول. نیاز به یه کار داشتی تا بتونی راحت زندگی کنی. رفتی و یه خونه کوچیک گرفتی. که وسایل و... داشت میشه گفت یه خونه دوبلکس 50 متری بود مثل عکس بالا.

وسایلت چیدی. دست به کار شدی تا شام درست کنی. شام درست کردی و بشقاب و...رو میز چیدی. شام خوردی. ت:خب، باید فردا صبح برم دنبال کار.خودمم نمیدونم قراره چیکار کنم

فردا شد. لباس پوشیدی و آماده شدی. رفتی بیرون از خونه. نیم ساعت پیاده روی کردی و یکم وایسادی. یه ساختمون بزرگ بود که اسمش جی وای پی بود. تو فهمیدی که این کمپانی یکی از گروه های مورد علاقت بود. گروه توایس. تو یادت اومد که جی وای پی قصد داره یه گروه بسازه. خوشحال شدی و رفتی تو. مدیر جی وای پی همون جا وایساده بود. ت:سلام مدیر:سلام، بفرمایید ت:من تینا هستم، شما نیاز به کار آموز برای گروه جدیدتون دارید؟ مدیر:بله، لطفا بیاین تو دفتر تا صحبت کنیم ت:بله حتما رفتین تو اتاق مدیریت.

مدیر:خوب خودتونو کامل معرفی کنید ت:من تینا هستم 18 سالمه احل کشور ایران مدیر:واقعا ایرانی هستید؟! ت:بله، مشکلی هست؟ مدیر:اصلا بهتون نمیخوره چون چشماتون کشیده هست و کلا قیافتون به ایرانی ها نمیخوره ت:آروم خندیدی مدیر:خب، توی چه چیز هایی استعداد دارید ت:دنس و رپ، من طراحی رشتم هست و میتونم استایل گروه هم طراحی کنم مدیر:بسیار عالی، لطفا فردا همین موقع بیاید کمپانی ت:باشه حتما خیلی خوشحال شدی.

خوب امیدوارم راضی باشید از داستان 🌈✨ فردا اگه تونستم پارت بعد رو میزارم 🍓✨ لطفا اگه خوشتون اومد لایک کنید داستانو و کامنت بدین ❤️ بای 👋🏻✨