بی رحم و بد اخلاق³🖤🕯

علامتا"یوکی+جئونگ سوک×جیمین=کوک$تهیونگ&جی هوپ٪جین هو@یونا#لیزا÷...جهت اشنایی... شما دوتا اخرا=صبر کن پدر^×+@ها؟..یوکی ویو"قرار نبود اینطور شه! ...تو همین فکرا بودم ک یه صدایی مانع صدای اقای رییس شد...چی همین پسره جیمین؟پدر؟او جالب شد!پ بگو واس چی این همه از خودش پرته د نگو پسر رییس دانشگاهه پس اینطور ک فهمیدم این جیمین ش..اخ دانشگاس و همه دخترا واسش می..میرن!،اابته جز این دختره و دوستاش...ولی سوال اینجاس!؟این جیمین ورفقاش با این دختره و رفقاش رابطه خوبی ندارن..هی بحث میکنن ...یعنی چ اتفاقی افتاده؟...خب یوکی ب تو چه!...ادم باش تو نیومدی اینجا تا سر از کار اینا در بیاری ؛تو فقط اینجا موقت هستی و بزودی برگردی چین اوکی خودتو خوب بایر جلوه بدی ...چقدرم خوب جلوه دادم..به هر حال ولی خب کنجکاویم شکوفا شده...باید جلوشو بگیرم ‌.. ^چیشده پسرم؟=پدر این دوتا اخراج نکن اینا کاری نکردن همش تقصیر منه@+×؟^چی میگی جیمین؟=پدر اینا جین هو نزدن جین هو خودش همیشه خودشو تو هر بحثی دخالت میده@جیمین یعنی میگی من دروغگو ام؟...×چجورم..زیر لب..^یعنی چی تقصیر توعه؟=پدر من حواسم نبود و به این دختر تازه وارد خوردم ،بعدم این دختره بلند شد و گفت عذرخواهی کن و من میخواستم عذرخواهی کنم ک یهو سرو کله جین هو پیدا شد و همچیو بهم ریخت و بحث شرو شد ...همه اینا برمیگرده ب من من باعث دعوا شدم لطفا اخراجشون نکن @جیمین تو داری طرفداری این دوتا رو میکنی؟مثلا من نامز..دتم!=تو هیچیه من نیستی جز دختر عمو^شما دوتا این درسته؟×+...=بله درسته@نه ^خیلی خب شما دوتا رو اخراج نمیکنم ولی...تنبیه تون میکنم تا یا بگیرین با پسر من و نام..زدش در نیوفتین...@عمو چی میگی اینا باید اخراج^هیس....همین ک گفتم@اما..^تنبیه تون اینه هر دوتون باهم کل دانشگارو تمیز میکنین ×چی؟+بله؟^اره از الان برین شروع کنین فردا صبح چک میکنم همجارو وای به حالتون اگه چیزیو از قلم انداخته باشین قشنگ همجارو تمیز میکنه از کلاسا گرفته تا کف اسانسور..=پدر اما این زیادیه@نه اتفاقا خوبه باید اخراج میشدن^همین که گفتم برین خدارو شکر کنین ک اخراج نشدین حالا همتون برین بیرون بیروننن..... جئونگ سوک ویو" با چیزی ک شنیدم اصن....با این دختره اخه....اونم از صبح تا شب کل دانشگاااااا....هوف ازین بهتر نمیشد..... یوکی ویو"خب کل دانشگارو باید تمیز کنم اونم با این دختره؟..چرا احساس میکنم خیلی از خودش پرته؟خو کی از تو کمک خواست میخواستی خودتو قاطی نکنی ولی اینطور پیداس بار اولش نیس...ولی چه تنبیهی اخه از کلاسا تا کف اسانسور.....انکار نظافتچی نداشتن منتظر بود...بندازه ب ما...داشتم از دفتر میرفتم بیرون ک گفت ..^هی تو خانم سونگ تو بمون...خب دیگع چیه؟!+بله^تو ک هنوز کلاست مشخص نیست کجا میری؟گفتی ترم چندی؟+5^پس با جئونگ سوک هم ترمی..واقعا جالبه ...خیلی خب تو هم برو تو کلاس جئونگ سوکی نا اونجا واسه امثال تو بهتره...+بله چشم.. از جمله اخرش اصلا خوشم نیومد...ولی چهره این دختره عصبی به نظر میومد انگار طلبکاره...وا!...از دفتر رییس دانشگا اومدم بیرون ....نا..مزد این پسره هم ک حرصش گرفته بود رفت پیشه فک کنم دوستش...این دختره هم ک اصن..رف ..خب من ماندم تنها..خو لامصب من از کجا بدونم کدوم کلاسمه..ک با صدای تقریبا اشنایی برگشتم....

+تو؟=اره +دیگه ازم چی میخوای؟=عذرمیخوام+بابت؟=اتفاقی ک افتاد!+کدوم؟=یعنی نمیدونی؟+از امروز تا الان کلی اتفاق افتاده =راس میگی ،ولی خودت گفتی ی عذرخواهی بهت بدهکارم؟هوم+چیشده یهو انقدر مهربون شدی؟تا چن دیقه پیش سایه منو بادتیر میزدی ؟جوابمو میدادی الان یهو عذرخواهی؟=اره،متاسفم و همچنین بابت رفتار پدرم +اونکه قطعا باید متاسف باشی چون اصلا خوشم نیومد از رفتار پدرت ؛فقط به فکر خانوادشه!اگه دانشجو های دیکه واسشون این اتفاق می افتاد بازم اینطوری میکرد؟معلومه ک نه =عا..من متاسفم واقعا+ولی لازم به کمک تو نبود=چی؟+لازم نبود بیای داستان جور کنی ک تو مقصری مث اون داستانای رما..نتیک ک پسره میخواد خودشو بد جلوه تا دختره .....اخرش اخراج میشدم و میرفتم ی دانشگاه دیگع !اینطوری نام..زدت ازت ناراحت میشه؟الانم اگه ببینه داری باهام حرف میزنی دیگ اوف...=خوبی بهت نیومده دختر+بهم نگو دختره من اسم دارم ..بعدم اره خوبی بهم نیومده مشکلی داری؟=باید میزاشتم اخراج شی!ولی اینکارو نکردم ..درضمن من هیچ وقت واسه یه دختر خودمو خراب نکردم+ولی 5دقیقه پیش اینکارو کردی مغرور خودخواه...نیشخند...فعلا کلاسم دیر میشه اقای مثلا منطقی..... جیمین ویو"بعد اینکه اون دختره محل و ترک کرد ..$چه دختر مر رویی فک کرده کیه؟بچه بازی ٪از ی طرفم راس میگه بیاین تمونش کنیم÷قطعا لیتطوره کی دلش میخواد با ادامای رو م.خ و خودخواه مغرور و پر افتاده ای مث شما بخث کنع وقت تلف کردنه٪هی تو دختره هیچی بت نمیگم پرو شدی از امریکا اومدی فک کردی کیی؟×حداقل از توعه نژادپرست (میدونم میخواین فو...شم بدین ولی داستانه)شعورش بیشتره=خیلی شعور تو خوبه÷جیمین تو حرف نزن ک دلم میخواد #خب حالا....در کل جواب ابلهان خاموشیست...با گرمای قدرتمون بسو...زینن...×بریم... خب..اره ..بالاخره بحث تموم شد ...واون 3تا رفتن...ماهم داشتیم میرفتیم کلاس...کل راه فکرم تو اون دختر تازه وارد بود..خیلی عجیب بود برام ...اخه تاحالا همچنین تازه واردی ندیده بودم....همشون حتی جرعت نگا کردن بهم و ندارن البته ما 4تا..و همچنین اون 3دختر...با صدای جی هوپ ب خودم اومدم٪هی جیمین =ها بله٪حواست نیستا...=تو فکر بودم$فکر جین هو جونش لابد=اذیت نکن کوک &اذیت نمیکنه ک ازش خبر داری؟اصن خاعک تو سرت ک هیچ خبری از ...نام..زدت نداری..=وای بچه ها چن دفعه بگم اون فقط دخترعمومه$ولی خودش هی میگه نام..زدم=همچی برمیگرده ب خانواده...٪خب چرا نمیگی&چن دفعه بگه..=اون منع ......Y:هی جونگ کوک ...$چیشده یوجین؟Y:جئونگ سوک و بردن دفتر پدر جیمین=چی؟Y:مثل اینکه جین هو همچیو ب پدرت گفته جیمین حتی اضافه ترشم کرده..الان شنیدم تازه اون دختر تازه وارد هم اونجاس$این جین هو واقعا دیگه رو ..م‌.خمه=دیگه فک کن من چی میکشم زود باشین..بریم.. با پسرا ب سمت دفتر پدرم رفتیم ....&هی دیر رسیدیم جیمین کجا=الان میام همینجا منتظر باشین... رفتم و مانع اخراج شدن جئونگ سوک و این تازه وارده شدم..نمیدونم چرا تا این خبرو شنیدم بی اختیار ی داستان درست کردم تا این دختر تازه وارده اخراج نشه البته جئونگ سوکم همینطور...عجیب بود من تاحالا بخاطر دختر اینکارو نمیکردم راستش اصلا بخاطر هیچ دختر یا پسری اینکارو نمیکردم...خودمم نمیدونم..شاید رفتارش مورد توجه ام قرار گرفته بود ک حاضر شدم خودمو مقصر جلوه بدم...پدرم تنبیه سختی بهشون گفت.....از دفترش ک اومدیم بیرون رفتم سمت دختره خواستم ازش عذر خواهی کنم ک اره ....با جوابی ک شنیدم حرصم گرفت...من بخاطر اون خودمو بد کردم اخرم ...قدر نشناس...

.......#هی دختر چیشد ×چی میخواستی بشه!÷مگه اخراج شدی؟×بدتر از اون..#÷یعنی چی؟×چرا مث منگلا منو نگا میکنین ...حاضر بودم اخراج شم ولی با اون تازه وارده تو نمونم÷ها؟اون دختر تازه وارده؟×بابا جیمین اومد مثلا قهرمان بازی دربیاره جلو پدرشو گرفت ...و خودشو مقصر قضیه دونست اابته نمیدونم قضیه چیه ولی خب بعد جین هو هم پیاز داغشو زیاد کرده بود و فلان ک سوک و این دختره منو کتک زدن و ..اینا بعدم پدر جیمین گفت اخراج نمیکنم اما تنبیه میکنم ..هیچی دیگه تنبیه مون اینه از این کلاس اخر به بعد منو اون تازه وارده باید تا فردا صب تو دانشگا بمونیم و از کلاسا تا کف اسانسور و تمیز کنیم #اووو تو ک با تمیز کردن مشکلی نداری÷عا اره×مشکلم تمیز کردن نیس مشکلم اون تازه واردس÷عاها..حسودی کردی؟×وای خف..ه شین چن دفعه بگم اون ب پای من نمیرسه اگه کمکش نمیکردم عمرا بتونست از پس اونا بر بیاد ..شما هم ی بار دیگه حرفتونو تکرار کنین میدونم و شما....#باشه باشه تو راس میگی..×د..رد...وایسا÷چیشده؟×شیرموز تو سرم!یادم رف بهش کلاسو نشون بدم#ب کی؟×تازه ارده تو کلاس ما افتاده اقای پارک بهش گفت تو باید بین امثال مث خودت باشی!؛#خاعکک الان اون ازکجا بدونه×خب نمیدونم#واقعا ÷ول کن دیگه دیرش شده×عا اره بزا دیر کنه...#وای!ولی اوکی....

........یوکی ویو" از پیش اون یارو رفتم ...خب حالا من از کجا بدونم کلاسم کجاست؟اون دختره هم ک گزاش رف..نردم کره همشون اینطورین؟!....همینطوری دنبال کلاس میگشتم ...+هی ببخشید شما میدونین کلاس جئونگ سوک کجاس؟《تو؟همونی ک دعوا کرد با جیمین ..》+اره خودمم مشکلی داری؟《عا ن کلاس QYIU0طبقه سوم ؛اونجا کلاسشه 》+خوبه بعدم دیگه نبینم بام اینطور صحبت کنیاا اوکی《اره》... خب اوکی..‌.... "سئول27 می.2023.دانشگاه ملی سئول ،کلاس QYIU0؛هنر" €خب بچه ها امروز ما ی همکلاسی جدید داریم عا عزیزم بیا و خودتو معرفی کن....عا ÷خانم مثل اینکه تازه واردمون نیومده..€اوه خدای من من از دیر کردن متنفرم فک کنم باید بهش نمره منفی بدم تا..+استاد صبر کنین..€تو کی هستی؟+من سونگ یوکی هستم تازه واردم بهم گفتن تو این کلاس افتادم€عا درسته چرا دیر کردی؟+من دیر نکردم فقط دنبال کلاس میگشتم ی نفر ک رییس گفتن بهم کلاسو بگه نمیدونم چرا خودش جلو تر از من اومده و بهم نگفته و خواسنه دیر کنم من هیچ وقت دیر نمیکنم ،امید ارم اینو بدونین€او اون +نمیخوام راجبش صحبت کنیم €عا ..باش+بیام تو؟€بیا برو اون ته بشین پیش جئونگ سوک اینا+نمیشه جای دیگه بشینم؟€جای دیگه ای نیست یه دونه هست اونم پیش یونجونه میری؟+من یه صندلی تنها میخوام خودم تنها بشینم!€متاسفم ولی همچنین+اوکی پس فعلا پیش جئونگ سوک اینا میشینم البته موقت بعدا ی صندلی جدا واسم بیارین ‌...€ام ..ولی تو نمیتونی تنها بشینی+به ادمای درو ورم الرژی دارم!نمیتونم ی نفرو تحمل کنم€(نفس عمیق)خیلی ..خب فعلا برو ببینم چی میشه+چشم استاد..... بعد کلاس... €خب بچه ها کلاس تمومه جلسه بعد میبینمتون... سوک ویو"چطور تونست پیدا کنه....خیلی عجیبه..علم غیب داره؟..درخواست صندلی تک هم کرده‌..‌.خیلی مغروره پیش منم میشینه ولی خداروشکر بزودی صندلیش اوند میره کل کلاس حواسم بهش بود خیلی با دقت گوش میداد و جواب هر سوال استاد و میداد...البته منو اون 2تا منگلم قبل اینکه ایشون بیاد اینطور بودیم...#هی سوک×ها چیه#موفق باشی ×تو چی؟÷اینکه باهاش کنار بیای هم تختی تو میگم×خف...ه÷خوش بگذره بهتون..×از جلو چشم گم..شین... #اوکی اوکی حسود خانم بریم لیزا دلم واست تنگ میشه الدنگ×همچنین منگلا÷فعلا...×فعلا‌.. با دخترا خدافظی کردم و اومد تو کلاس...+خب از کجا شرو کنیم؟×ببین من نمیدونم فقط نمیخوام ببینمت+فک کردی من خیلی دوس دارم ببینمت؟مث طلبکارا بم نگا میکنی فک کردی نفهمیدم کل کلاس حواست بم بود؟مگه من ازت خواستم ک بیای و خودتو قاطی ماجرا کنی؟×ک چی؟اگه نمیومدم نمیتونستی از پسشون بر بیای ک؟+خودم میتونستم بر بیام لازم ب دلسوزی و کمک تو نبود ×بجای حرف زدن بیا کار کن+از همینجا شروع کنیم کلا تو این طبقه 40 کلاسه +4اسانسور +1کتابخونه+4اتاق هنر+5ازمایشگاه+3ابدارخونه+80پنجره +2.... واقعا عجیب بود با هر کلمه ای ک میگف با تعجب بیشتری به لباش چشم میدوختم چطور؟اونی ک تازه ی روزه اومده چطور جزییات این طبقه و میدونه..... تامام...بیاین نتیجه